نوشته شده توسط: الهه ناز
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بودهاند (که هنوز هم حامیان سرمایهداری لجام گسیخته اندیشههای عدالتجویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود میدانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته میشد و از آن با نام ?خرم روز? یاد میکرده و آیینهایی ویژه داشتهاند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام ?ناواسارد? یاد شده است که با واژه اوستایی ?نوسرذه? به معنای ?سال نو? در پیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز میکوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. متأسفانه در گاهشماری نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده میکتتد و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف میشود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله با نام ?عید نود روز? یاد میکند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.
امروزه میتوان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره مینشستهاند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته میشده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقیمانده در این زمینه در ایران است. پژوهشهای نگارنده که در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران)، نشان میدهد که این بنا بگونهای طراحی و ساخته شده است که میتوان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است که تولد خورشید بگونهای ملموس و قابل تماشا در آن دیده میشود. این ویژگی را چارتاقی ?بازه هور? در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید میشود.
امسال (1384) نیز همچو چند سال اخیر، مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستانستارهشناسی ایرانی و دیگر علاقهمندان، با یاری شهرداری و پایگاه میراث فرهنگی نیاسر در شهر نیاسر کاشان برگزار شد.
نوشته شده توسط: الهه ناز
Yalda banner from Sepidsiah.com
یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده می شود
یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در ?خرم روز? مکرر می شود.
میراث خبر، گروه فرهنگ، کیان مهر احمدی_ ?ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب می ماند و روز فرا می رسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می اندیشد و ستاره ای را اجیر می کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد. ماه به استقبال مهر می رود و راز دل می گوید و دلبری می کند و مهر را از رفتن باز می دارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می کنند و عاشقی پیشه می کنند و مهر دیر بر می آید و این شب، ?یلدا? نام می گیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست. ?
یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در ?خرم روز? مکرر می شود.
در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، ?خور ماه? (خورشید ماه) نیز می گفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیین های بسیاری در آن برگزار می شد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف می یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می شود خورشید از نو زاده می شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می کند و خرمی جهان را فرا می گیرد.
پیوند یلدا با میترائیسم
از آنچه که از منابع و متون کهن برمی آید، یلدا زاد روز ایزد مهر یا میترا است. ایزدی که در کیش میترائیسم پرستش می شد و این دین، یکی از تاثیر گذارترین مذاهبی بود که نخست در شرق و بعدها در غرب و در دین مسیحیت رد پای بسیاری از خود به جای گذاشت.
ریشه کلمه یلدا متعلق به زبان سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، سیصد سال پس از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میترائیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. وقتی میترائیسم از تمدن ایران باستان به سایر جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز 21 دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته می شد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، این روز به 25 دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر می شود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است.
تنوع برگزاری یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این ها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکی ها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و بعضی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب سفره ای می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه و قاب عکس حضرت علی (ع) را جای می دهند. انواع و افسام آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلوا شکری، رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به و بخصوص هندوانه خوراکی های این شب را تشکیل می دهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می خورند.
در گیلان هندوانه را حتما فراهم می کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. ?آوکونوس? یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه ای خارج از هوای گرم اطاق می گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند.
دکتر محمود روح الامینی روایت جالبی از یلدای مردم کرمان ذکر می کند. بنا به روایت او مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به طلا تبدیل می شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می آورند.
?جمشید کیومرثی? مردم شناس زرتشتی درباره یلدا می گوید:? نزد ایرانیان، زمستان به دو چله کوچک و بزرگ تقسیم می شود. چله بزرگ از اول دیماه تا 10 بهمن ماه را در بر می گیرد و از 10 بهمن به بعد را چله کوچک می گویند. یلدا، شب نخست چله بزرگ است.?
بنا به روایت او زرتشتیان در این شب جشن می گیرند و فدیه می دهند:? فدیه، سفره ای است که در هر خانه گسترده می شود و در آن خوراکی های مرسوم شب یلدا چیده می شود. زرتشتیان در این شب دعایی به نام ?نی ید? را می خوانند که دعای شکرانه نعمت است. خوراکی هایی که در این جشن مورد استفاده قرار می گیرند، گوشت و 7 میوه خشک شده خام (لورک) را شامل می شوند.?
آشوریان ایران نیز در جشن یلدا با سایر اقوام ایرانی شریک هستند. ?آلبرت کوچویی? رئیس سابق انجمن آشوریان تهران ضمن تایید این نکته می گوید:? ما معتقدیم یلدا، سنت دیرینه آشوری است. یلدا یعنی تولد و آشوری ها معتقدند به دلیل نزدیکی عید میلاد مسیح و شب یلدا، آشوری ها بعد از مسیحیت، یلدا را به عنوان شب تولد مسیح جشن می گرفتند ولی بعدها به علت تغییراتی که در گاهشماری ها پیش آمد و سال های کبیسه را هم محسوب کردند، این تاریخ تغییر کرد و شب یلدا سه روز عقب تر آمد و ما این سال ها در 4 دی ماه میلاد مسیح را جشن می گیریم.?
وی در ادامه می افزاید:? آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل گشا می خرند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می گذرانند و در خانواده های تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.?
یلدا در روسیه
یلدا که جشنی ایرانی است در کشور روسیه همسایه شمالی ما نیز رواج دارد. دکتر ?داریوش کیانی هفت لنگ? مدیر سازمان اسناد ملی ایران درباره برگزاری یلدا در روسیه چنین روایت می کند:? این جشن در روسیه نیز از دیر باز، از روزگاری که هنوز مسیحیت به آن جا راه نیافته بود، به مدت 12 روز پر سرور و پر آئین با آداب ویژه ای برگزار می شده است و گویا هنوز هم در میان دهقاناان و روستائیان معمول است. در روسیه جشن یلدا، عید سالانه دهقانان و روستائیان بود. پختن نان شیرینی محلی به صورت موجودات زنده، بازی های محلی گوناگون، کشت و بذر پاشی به صورت تمثیلی و باز سازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه خوانی و رقص و آواز و مهم تر از همه قربانی کردن جانوران از آیین های ویژه این جشن بوده و هست....یکی دیگر از آیین های شب های جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیین ها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم می خورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.?
شب چله
شب زایش خورشید و آغاز سال نو میترایی
رضا مرادی غیاث آبادیwww.ghiasabadi.com
دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا میدارند که در میان اقوام گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد. در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام ?شب چله? یا ?شب یلدا? نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود؛ اما میدانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیینهای ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.
خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب میشود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز میگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در ششماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانروز خورشید اندکی پایینتر از محل پیشین خود در افق طلوع میکند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایینترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجاییهای طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز میگردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمالشرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته میشد و آنرا گرامی و فرخنده میداشتند.
در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمههای آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام ?خوره روز? (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار میآمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه میدهد. فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز ?کریست? بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز میگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام ?دی? به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه میگیرد.
نوشته شده توسط: الهه ناز
شب یلدا ، شب چله، آغاز چله (چهله بزرگ(
Happy Yalda, Yuletide, Mithrakana
Clips For Yalda:
زنده رود www.zendehrood.com
ایران کلیپ www.iranclip.com
نغمه www.naghmeh.com
فلش نامه سیاه سپید www.siahsepid.com
دکتر ?فریدون جنیدی? :جشن شب یلدا، جشن بزرگداشت علم است
میراث خبر، گروه فرهنگ، هستی پودفروش _ جشن شب چله، جشن بزرگداشت علم در دوران باستان است. نیاکان ما، در 7000 سال پیش، به گاهشماری خورشیدی دست پیدا کردند و با تفکر و تامل دریافتند که اولین شب زمستان بلندترین شب سال است.
دکتر ?فریدون جنیدی?، بنیانگذار بنیاد فرهنگی نیشابور و متخصص اسطورهشناسی و تاریخ باستان، روز سهشنبه در سخنرانی همایش شب چله به شناخت علوم گاهشماری و جغرافیایی در دوران باستان پرداخت و گفت: ?هزاران سال است که جشن شب چله در خانه ایرانیان برگزار میشود. این جشن حتی در زمان حمله مغول و ترکان بیتمدن هم برگزار میشد.
استمرار و ادامه برگزاری این جشن و جشنهای امثال آن نشانه پیوند ناگسستنی ایرانیان امروز با فرهنگ نیاکانشان است. اما آنچه باعث تعجب انسان متمدن و پیشرفته امروزی است، چگونگی دستیابی ایرانیان باستان به گاهشماری است که این چنین دقیق طلوع و غروب خورشید را بررسی کرده است.
نیاکان ما هزاران سال پیش دریافتند که گاهشماری بر پایه ماه نمیتواند گاهشماری درستی باشد. پس به تحقیق درباره حرکت خورشید پرداختند و گاهشماری خود را بر پایه آن گذاشتند. آنها حرکت خورشید را در برجهای آسمان اندازهگیری کردند و برای هر برجی نام خاصی گذاشتند. آنها دریافتند هنگامی که برآمدن خورشید با برآمدن برج بره در یک زمان باشد، اول بهار است و روز و شب با هم برابر است. آنها مانند ما میتوانستند در شب 6 برج را ببینند. از سر شب یکییکی برجها از جلوی چشمها عبور میکنند. برج بره سپس برج گاو و ... آنها میدانستند 6 برج دیگر که دیده نمیشوند در آن سوی زمین هستند و مردمانی در آنسوی زمین 6 برج دیگر را نظاره میکنند. آنها دریافتند که اول پاییز و بهار روز و شب برابر و در اول تابستان روز بلندتر از شب است. آنها گاهشماری خود را بر اساس چهل روز، چهل روز تقسیم کردند. در فرهنگ ایرانیان و نیاکان ما عدد چهل مانند عدد شش و دوازده قداست خاصی دارد. واژههای ?چله نشستن?، ?چل چلی? و در طبرستان واژههای ?پیرا چله، گرما چله? نشانه اهمیت این عدد در میان فرهنگ ایرانی است. آنها در اصل ماه را به چهل روز تقسیم کردند و نه ماه داشتند. اما پس از مدتی این روزها به سی روز تغییر پیدا کرد و ماه سی روزه شد.
در شاهنامه آمده است:
نباشد بهار و زمستان پدید نیارند هنگام رامش نوید
این بیت اشاره به گاهشماری سرزمینهای دیگر دارد. گاهشماری سرزمینهای دیگر برای بهار و فصلهای دیگر سرآغازی نداشتند و این نشان میدهد که گاهشماری ایرانیان همواره کاملترین گاهشماری بوده است. گاهشماری ایرانیان تا زمان دانشمند بزرگ خیام ادامه داشت. با ورود اسلام گاهشماری قمری اعراب نیز یکی از گاهشماریهای مورد استفاده سرزمین ایران شد. وزراء ایرانی خلافت عباسی هر پیشنهادی را که برای اصلاح تقویم نیاکانشان مطرح میکردند از طرف پادشاهان عباسی رد میشد. آنها میگفتند اگر تقویم شما اصلاح شود باز به آیین و فرهنگ پیشین خود بازمیگردید. اما در زمان خیام شرایط تغییر کرد. او در سن 28 سالگی هنگامی که وارد دربار شاه خوارزم میشد، شاه از جای خود بلند میشد و او را کنار خود مینشاند. احترامی که پادشاهان به خیام میگذاشتند باعث شد دست او در اصلاح گاهشماری ایرانیان باز شود. با اصلاح گاهشماری بار دیگر فرهنگ و آیین ایرانی زنده شد. سامانیان که دوستار فرهنگ ایرانی بودند، دانشمندان و وزرای ایرانی را بدون ممانعت نگهبان میپذیرفتند. این نشانه فرهنگ غنی ایرانی است. ما شب چله را جشن میگیریم تا یاد بزرگانی همچون خیام و نیاکان دورتر از خیام را گرامی بداریم.?
میر جلال الدین کزازی: کریسمس همان شب چله است
میراث خبر، گروه فرهنگ، هستی پودفروش _ همایش ?کاوشی در شب چله? روز سه شنبه در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران برگزار شد. در این همایش دکتر ?میرجلال الدین کزازی? استاد زبان و ادبیات فارسی، به نقش ایزدمهر در مراسم شب چله و تقلید مسیحیان از این آیین در شب کریسمس اشاره کرد. از دکتر کزازی تاکنون بیش از 38 کتاب و 80 مقاله به چاپ رسیده است.
متن زیر برگرفته از سخنرانی دکتر کزازی در این همایش است:
?شب یلدا، درازترین شب سال و یکی از بزرگترین جشن های ایرانیان است. ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند. آنها خورشید را نماد نیکی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می کردند. در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکی ها و مراسم دیگر در این شب بهانه ای است برای بیدار ماندن یکی از دلایل گرفتن جشن دراین شب زاده شدن ایزدمهر است.
مهر به معنای خورشید و یکی از بغان ایرانی و هندی است و تاریخ پرستش به سال ها پیش از زرتشت می رسد. پس از ظهور زرتشت، این پیامبر ایرانی خدای بزرگ را اهوارمزدا معرفی کرد. ایزدان و بغان را به دو دسته اهورایی و دیوانی تقسیم کرد. در باور زرشتی، بغان تیره اهورایی ستوده و تیره دیوانی نکوهیده شود. یکی از ایزدان اهواریی مهر ایرانی و هنی بود. مهر ایزدی نیک است و قسمتی از اوستا به نام او، نام گذاری شده است. در مهریشت اوستا آمده است: ?مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا دروغی نگوید.?
ایزد مهر در یکی از شهرهای خاوری ایران از دوشیزه ای به نام ناهید زاده شد. پس از مدت اندکی کشور به کیش مهرپرستی گروید. مهرپرستی از مرزهای ایران فراتر و به رم رفت. پادشاهان رم به آن گرویدند و دین رسمی رم شد. ?یولیانوس? یا ?ژولیان? یکی از پادشاهان رومی گروه گروه مردم ترسا را به دین مهر می کشاند و دعوت می کرد. هنوز هم نیایش های این شاه رومی با مهر برجاست. ?ای پدر در آسمان نیایش مرا بشنو? ?یولیانوس? در این نیایش خدا را پدر می نامد. این اسمی بود که ترسایان به تقلید از مهرپرستان بر خدای خود گذاشتند. رومیان سال های بسیار تولد مهر و شب چله را جشن می گرفتند و آن را آغاز سال می دانستند. حتی پس از گسترش دین مسیحیت، باز کشیشان نتوانستند از گرفتن این جشن ها جلوگیری کنند و به ناچار مجبور شدند به دروغ این شب را زادروز تولد عیسی معرفی کنند تا روز 25 دسامبر را به بهانه تولد عیسی جشن بگیرند نه تولد ایزدمهر، هنگامی که به آیین و مراسم مسیحیان در کریسمس نگاه می کنیم بسیاری از نشانه های ایرانی این مراسم را در می یابیم. ایرانیان قدیم در شب چله درخت سروی را با دو رشته نوار نقره ای و طلایی می آراستند. بعدها مسیحیان درخت کاج را به تقلید از مهرپرستان و ایرانیان تزیین کردند. مهر از دوشیزه با کره ای به نام آناهیتا در درون غاری زاده شد که بعدها مسیحیان عیسی را جایگزین مهر و مریم را جایگزین آناهیتا قرار دادند. یکی دیگر از وام گیری های مسیحیان از مهرپرستان، روز مقدس مسیحی یعنی یکشنبه است.
Sunday به معنی روز خورشید یا مهر است که روز مقدس مهرپرستان بود. ارنست رنان درباره آیین مهرپرستی گفته است: ?اگر عیسویت به هنگام گسترش خود بر اثر بیماری مرگ ماری باز می ایستاد، سراسر جهان به آیین مهر می گروید.?
نوشته شده توسط: الهه ناز
روی شما به سرخی انار ، شب شما به شیرینی هندوانه ، لبتان مانند پسته خندان ،
عمرتان به بلندای شب یلدا و غمهایتان به کوتاهی روزش باد
یلدا آمد
شب یلداتون مبارک
امیدواریم همیشه خوب وخوش باشین
نوشته شده توسط: الهه ناز
جشن عید قربان در مکه
ساعت خبر: 12:59 - تاریخ خبر: 28/09/1386
بالغ بر 2 میلیون زائر بیت الله الحرام پس از اجرای مناسک حج در روز عید قربان در جشن بزرگ این عید شرکت کردند.
واحد مرکزی خبر:زائران ایرانی خانه خدا نیز بامداد امروز با طلوع آفتاب از مشعرالحرام وارد منا شدند و رمی جمره عقبی، قربانی و حلق را انجام دادند.
زائران دیشب با وقوف در مشعرالحرام به راز و نیاز با معبود بی همتا پرداختند و دست نیاز به سوی خدای بی نیاز گشودند.
زائران بیت الله الحرام پس از انجام اعمال عید قربان از احرام خارج شدند تا پس از رمی روزهای یازدهم و دوازدهم راهی مسجدالحرام شوند تا موارد باقی مانده از اعمال حج را به جا آورند.
روی شما به سرخی انار ، شب شما به شیرینی هندوانه ، لبتان مانند پسته خندان ،
عمرتان به بلندای شب یلدا و غمهایتان به کوتاهی روزش باد
یلدا آمد
شب یلداتون مبارک
امیدواریم همیشه خوب وخوش باشین
نوشته شده توسط: الهه ناز
معجزه رنگها
دانستن نکات زیر درباره استفاده بهینه از رنگها خالی از فایده نخواهد بود...
برای لاغر شدن ، از بشقاب و رومیزی آبی رنگ استفاده کنید. رنگ آبی اشتها را کم میکند
اگر مضطرب هستید و فشار عصبی طاقت شما را بریده است، از رنگ سبز استفاده کنید. رنگ سبز
آرامبخش است و فشار خون را کاهش میدهد
اگر بیحال و حوصله هستید، رنگ نارنجی را انتخاب کنید، هنگام استحمام صبحگاهی از حوله و ابزار نارنجی استفاده کنید، رنگ نارنجی بیحالی شما را از بین میبرد
اگر از کم خونی رنج میبرید، میوههای قرمز رنگ مانند گیلاس ، توت فرنگی و گوشت قرمز مصرف کنید
افراد افسرده لباس زرد رنگ بپوشند. غذاهای زرد بخورند و رنگ زرد را اطراف خود بجویند. رنگ
زرد سطح انرژی را بالا برده و مانع افسردگی میشود
اگر کم خواب هستید وسایل اتاق خواب را به رنگ بنفش درآورید یا از چراغ خواب به رنگ بنفش
استفاده کنید. رنگ بنفش آرامش دهنده و خوابآور است
اگر مشکلی پیش روی شماست، از رنگ نیلی استفاده کنید، رنگ نیلی کمک میکند تا بهتر بیندیشید
نوشته شده توسط: الهه ناز
معجزه عبارات جادویی باور نکردنی است...
افکار و اندیشه های ما و عبارات یا کلماتی که بر زبان جاری می سازیم، از نیروی عظیمی برخوردارند. اگر بخواهیم در زندگی خود فرد موفقی باشیم و به نتایج مفیدی دست یابیم، باید الگوی تفکر و گفتارمان را تغییر داده و آنها را مثبت کنیم. آیا مایلید گفت و گوی درونی خود را به عبارات تاکیدی مثبت تغییر دهید؟ بد نیست بدانید هر موقع که فکری در سرتان است و هر زمانی که سخنی به زبان می آورید، در واقع به گفتن عبارانت تاکیدی مشغول هستید.
تکرار عبارات تاکیدی مثبت و یا منفی، نقطه آغاز است و راه را برای دگرگونی باز می کند، به عنوان مثال به ضمیر ناخودآگاهتان می گویید: «من مسئولیت پذیرم» یا «من از زندگی خسته شده ام».
وقتی عبارات تاکیدی را به کار می برید، در واقع به از بین بردن برخی چیزها از زندگی یا به آفرینش برخی چیزهای تازه در زندگی تان کمک می کنید؛
پس بهتر است عادت کنید این جملات و عبارات را به شیوه مثبت به کار ببرید، تا آنچه می آفرینید سلامتی، شادمانی، موفقیت و سعادتمندی باشد.
کلماتی که در عبارات تاکیدی به کار می روند نیز باید مثبت باشند. اگر بگوییم:« دیگر نمی خواهم مریض باشم»، ضمیر ناخودآگاه ما بیشتر کلمه مریض را می شنود که یک کلمه منفی است. آنچه که بهتر است بگوییم این است:« من به طور شگفت آوری احساس سلامتی می کنم» یا « من نور سلامتی و نشاط را می بینم که از من ساطع می شود».
ضمیر ناخودآگاه انسان خیلی روراست و بی پرده است. هیچ گونه تخلف و پیچیدگی ندارد و هر آنچه را که می شنود انجام می دهد. اگر چیزی در زندگی تان وجود دارد که آن را نمی خواهید، یکی از سریع ترین روش ها برای رها کردن آن این است که آن را با عشق و محبت متبرک ساخته و رهایش کنید و بگویید:« با دعای خیر برای تو رهایت می سازم و اجازه می دهم که بروی».این عبارت در مورد انسان ها، موقعیت ها و جنبه های مختلف زندگی بسیار موثر واقع می شود و حتی می توانید عادات ناپسند خود را با این عبارت تاکیدی ترک کنید.
وقتی برای اولین بار یک عبارت تاکیدی را به زبان می آورید، ممکن است حقیقی به نظر نرسد، ولی به خاطر داشته باشید، تکرار عبارات تاکیدی همانند کاشتن دانه های گیاه در زمین است. وقتی شما دانه ای را در زمین می کارید، روز بعد یک گیاه کامل نمی روید. باید زمان معینی سپری شود تا موقع رشد دانه برسد. همچنان که به گفتن عبارات تاکیدی ادامه می دهید و آماده می شوید تا آنچه را که نمی خواهید رها سازید، به تدریج می بینید که آن ها به حقیقت می پیوندند و راه های تازه ای پیش روی شما گشوده می شود. گاهی هم ممکن است اتفاق شگفت آوری روی دهد و یکی از دوستان شما از راه رسیده و بگوید:« آیا تا کنون این ها را امتحان کرده اید؟» و در این هنگام است که به مرحله بعدی موفقیت خود رهنمون می شوید و از امکانات موجود خود کمک می گیرید.
عبارت تاکیدی خود را همیشه به زمان حال بگویید. می توانید آن ها را به صورت آواز بخوانید تا بارها و بارها در ذهنتان تکرار شده و ملکه ذهنتان شوند. به خاطر داشته باشید که نمی توانید با عبارات تاکیدی خود، روی اعمال افراد دیگر تاثیر بگذارید. شما از قدرت ذهنی و معنوی دیگران آگاه نیستید و حق ندارید در فرآیند زندگی دیگران دخالت کنید؛ همانطوری که مطمئنا دوست ندارید با شما چنین کاری بکنند. پس بهتر است تنها به اصلاح خود بپردازید و برای دیگران فقط دعا کنید.
گفتن عبارات تاکیدی همانند سفارش غذا دادن به آشپزخانه کائنات است! وقتی به یک رستوران می روید و پیشخدمت می آید و دستور غذا را از شما می گیرد، شما وی را تا آشپزخانه دنبال نمی کنید تا ببینید آیا آشپز فهرست غذای شما را می بیند یا این که او چگونه غذا درست می کند. بلکه راحت روی صندلی تان می نشینید و پیش غذا و نوشیدنی و..... را میل کرده و یا با دوستانتان صحبت می کنید و مطمئن هستید به محض این که غذایتان آماده شد، آن را برایتان می آورند. وقتی سفارش خود را به آشپزخانه کائنات می دهیم نیز، بهتر است در آرامش کامل به زندگی خود ادامه دهیم و مطمئن باشیم که درخواست ما در حال آماده شدن است.
حال اگر غذایتان را بیاورند و مشاهده کنید که غذای سفارشی شما نیست، اگر اعتماد به نفس داشته باشید، آن را بر می گردانید و می گویید: « خیلی متشکرم، ولی این سفارش من نیست، آنچه من می خواهم این است...» بله ممکن است در سفارش دادن غذا دقت کافی نکرده باشیم و در این زمان فقط کافی است با دقت بیشتر و روشن تر از قبل سفارش دهیم.
یکی از شیوه هایی که موجب می شود فرآیند زندگی برایتان به طور مثبت جلوه کند، این است که حقایق و اعتقادات فردی خود را با صدای بلند بگویید. بیایید افکار و عقایدی را که شما را محدود می کند و از رسیدن به جنبه های مثبت زندگی باز می دارد، دور بریزید. عبارات تاکیدی زیر برای ایجاد تغییرات مثبت بسیار موثرند و وضعیت شما را سرو سامان می دهند:
جملات تاکیدی مورد نیاز خود را روی برگه های کوچک جداگانه ای بنویسید و حداقل به مدت 30 شب، آنها را هر شب مطالعه کنید. دیری نخواهید پایید که در خود نوعی تغییر و دگرگونی مثبت احساس می کنید و به خواسته های نیکوی خود دست می یابید.
بر اساس اندیشه های " لوئیز هی "
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
یک تست شخصیت سنجی مفصل
ابتدا مطمئن شوید به اندازه کافی وقت دارید و می توانید فکرتان را متمرکز نمائید
برای انجام این آزمون باید تصویر موقعیتهای گفته شده را به ذهن بیاورید و خود را در آن موقعیت قرار دهید. ابتدا با جنگل شروع می کنیم
جنگل
خود را دریک جنگل مجسّم کنید و به سوالات زیر پاسخ دهید:
آیا جنگلی که در آن هستید تاریک است یا روشن؟
الف) من خود را در جنگلی در روشنایی روز می بینم.
ب) من خود را در جنگلی در شب می بینم.
پ) من خود را در جنگلی در هنگام غروب،یا طلوع خورشید می بینم. نه کاملاً تاریک و نه کاملاً روشن.
آیا راهی در میان جنگل وجود دارد؟
الف) بله
ب) نه
فنجان
حال از شما می خواهیم که به میان جنگل بروید.
فنجانی را می بینید. چه شکلی است؟
الف) فنجان به نظر من با ارزش می آید.
ب) فنجان به نظر من ارزش چندانی ندارد.
با آن چکار می کنید؟
الف) رهایش می کنم و از کنارش می گذرم.
ب) ار زمین برمی دارمش و سپس دوباره به زمین می اندازمش.
پ) از آن استفاده می کنم و سپس آن را همانجا رها می کنم.
ت) بر می دارمش و با خودم می برم.
آب
به راهپیمایی در جنگل ادامه می دهید تا به آبی می رسید.
آبی که می بینید چه شکلی است؟
الف) گودالی است که آب باران در آن جمع شده است.
ب) برکه
پ) رود کوچک
ت) رودخانه
ث) دریاچه
ج) اقیانوس
آیا آبی که می بینید جریان دارد؟
الف) بله (تند)
ب) بله (کند)
پ) نه (آرام و بیجنبوجوش)
ت) نه (کاملاً راکد)
آب چه عمقی دارد؟
الف) خیلی کم
ب) می توانم در آن بایستم
پ) از قد من بیشتر است.
ت) خیلی عمیق است.
باید از آب عبور کنید. چگونه این کار را می کنید؟
الف) پیاده به آب می زنم یا شنا می کنم.
ب) آن را دور می زنم.
پ) از روی پل رد می شوم.
ت) از قایق یا کشتی استفاده می کنم.
خرس
به راهتان در جنگل ادامه می دهید که ناگهان با خرسی مواجه می شوید.
چه نوع خرسی است؟
الف) یک خرس کوچولوی خوشگل
پ) یک خرس بزرگ و واقعی
آن خرس چکار می کند؟ (نزدیکترین گزینه را انتخاب کنید.)
الف) خرس متوجه من نشده است.
ب) خرس متوجه من شده و دارد با خودش بازیهای قشنگی می کند.
پ) خرس متوجه من شده ولی با من کاری ندارد و سرگرم کار خودش است.
ت) خرس متوجه من شده و به نحو تهدیدآمیز و ترسناکی به من نگاه می کند.
ث) هیچکدام ... صاف دارد به طرف من می آید.
شما باید به راهتان ادامه دهید. با آن خرس چکار می کنید؟
الف) کار خاصی نمی کنم. خیلی کوچولو وخوشگل است و به فکر این هستم که آن را بغل کنم و همراه خود ببرم.
ب) به آن توجهی نمی کنم و راهم را ادامه می دهم.
پ) قبل از آن که مرا ببیند از آنجا دور می شوم.
ت) بالای درخت می روم یا پنهان می شوم.
ث) می ایستم و با آن مقابله می کنم. من پیروز خواهم شد.
ج) می ایستم و مقابله می کنم. کمی زخمی می شوم.
چ) هیچکدام از این گزینهها به انتخاب من نزدیک نیست.
ساحل
به راهتان ادامه می دهید تا به ساحلی می رسید.
چند نفر آدم در آنجا می بینید؟
الف) صدها و شاید هزاران نفر.
ب) 20 تا 100 نفر
پ) یکیا دو نفر
ت) هیچکس
فاصله شما از آنها چقدر است؟
الف) آنقدر نزدیکند که می توان با آنها صحبت کرد.
ب) آنقدر نزدیک نیستند که بتوان با آنها صحبت کرد.
پ) یا خیلی دورند ویا هیچکس در ساحل نیست.
جنگل و مسیر
جنگل نماد «زندگی» شماست و این که شما چگونه به آن نگاه می کنید. اگر شما گزینه «جنگل در روشنایی روز» را انتخاب کردهاید، این قویاً نشانگر این است که به طور کلی آدم شادی هستید. هر چه نور بیشتری در جنگل ببینید به معنی این است که زندگی شما از محتوای بیشتری برخوردار است. چنانچه شما گزینه «جنگل در شب» را انتخاب کردهاید، بدین معنی است که چیز عمدهای در زندگی شما وجود دارد که می خواهید آن را تغییر دهید یا از آن ناراضی هستید. این انتخاب همچنین بیانگر این است که شما به دلایلی تحت فشار استرس قرار دارید. اگر گزینه «جنگل نه کاملاً تاریک و نه کاملاً روشن» را انتخاب کردهاید، نشانگر چیزی بین دو حالت فوق است. یعنی این که یکی دو چیز در زندگی شما وجود دارد که مایلید آن را تغییر دهید.
اگر راهی در جنگل دیدهاید بدین معنی است که هنوز در زندگی خود به طور کامل جا نیافتادهاید. جوانترها معمولاً چنین راهی را می بینند. چرا چنین است؟ راه، نماد جایی است که به سوی آن در حرکتید. کسانی که هنوز راه مشخصی را در زندگی خود پیدا نکردهاند به احتمال زیاد راهی را در جنگل می بینند. و از طرف دیگر، کسانی که راه زندگی خود را یافتهاند(معمولاً افراد مسنتر) احتمال کمتری دارد که راهی در بین جنگل ببینند.
فنجان = ثروت
فنجان نماد «ثروت» و رهیافت شما به آن است. این سوال به شما این شانس را می دهد که هر نوع فنجانی را ببینید. در واقع، این سوال به شما فرصت می دهد تا به خودتان پاداش بدهید. اگر فنجان باارزشی را دیدهاید در این صورت چیزی که برایتان باارزش است را به خودتان پاداش دادهاید. و اگر فنجانی که دیدهاید ارزش چندانی نداشته، یعنی هنگامی که فرصتی پیش آمده به خودتان پاداش ندادهاید.
اگر فنجان را رها کردهاید، یعنی به شما شانس داده شده که پاداشی بگیرید ولی شما آن را پشت سر گذاشتهاید. این بدان معنی است که یا ثروت برای شما ارزش محسوب نمی شود و یا اینکه فکر می کنید «ثروت»، چیزی است که باید برای به دست آوردنش کار و تلاش کنید.
اگر فنجان را از زمین برداشته ودوباره به زمین انداختهاید، بدان معنی است که شانس پاداش گرفتن به شما داده شده است، شما هم به قدر کافی کنجکاو بودهاید که فنجان را از زمین برداشتهاید، ولی آن را پشت eسرگذاشتهاید. یا ثروت برای شما ارزش eواقعی محسوب نمی شود و یا فکر می کنید «ثروت» چیزی است که باید برای بهe دست آوردنش کار و تلاش کرد.
اگر از فنجان استفاده کرده و سپس آن را همانجا رها کردهاید، بدین معنی است که شانس پاداش گرفتن به شما داده شده و شما یک استفاده فوری برای آن پیدا کردهاید و فوراً آن را به کار بستهاید. بسیاری از مردم یک فنجان چای یا قهوه می بینند و آن را می نوشند. شما هم چنین بودهاید؟ شما شانس پاداش گرفتن را پشت سر گذاشتاید و یک استفاده عملی برای فنجان یافتهاید. رهیافت شما به سوی پاداش، «اینجا و اکنون» بوده است.
اگر فنجان را برداشته و با خود بردهاید، احتمالاً فنجانی را دیدهاید که به نوعی برایتان باارزش بوده است. یعنی شما شانس پاداش دادن سریع به خودتان را پیدا کردهاید و از آن استفاده نمودهاید.
آب = رابطه جنسی
آب، برای همه و به ویژه برای خانمها، نماد رابطه جنسی است. عمق و سرعت جریان آبی که دیدهاید نشانگر طرز فکر و تمایل شما در این زمینه است.
سرعت جریان آبی که دیدهاید بیانگر میزان میل جنسی در شماست. هر چند که این میزان لزوماً آنچه مورد نیاز شماست نیست. هر چه سرعت جریان آب کمتر باشد نشانگر میل جنسی کمتر و هر چه بیشتر باشد نشانگر میل جنسی بیشتر است. عمق آب نیز بیانگر نحوه نگرش شما به رابطه جنسی و آنچه از آن می خواهید است.
سهولت رد شدن از آب، نشانگر طرز تفکر و رهیافت شما به مسائل جنسی است. هر چه راحتتر از آب رد شوید، یعنی رهیافت و رویکرد شما به روابط جنسی، راحتتر و آزادانهتر است.
خرس= استرس
خرس، نماد مشکلات و چگونگی برخورد شما با آنهاست. اگر خرس کوچولوی خوشگلی را دیده باشید نشانگر این است که زندگی شما خالی از استرس است و شما به راحتی از کنار مشکلات می گذرید. همچنین نشانگر این است که شما از زندگیتان لذت می برد.
امّا چنانچه خرس واقعی و بزرگی را دیده باشید، حال امکان مواجه شدن با یک مشکل واقعی برایتان فراهم شده است. کسانی که به طور دائم تحت فشارهای استرس قرار دارند، خرسهای بزرگتر و خطرناکتری را می بینند.
چه شما خرس را نادیده بگیرید و چه خرس شما را، هر دو نشانگر این است که چگونه به استرس و مشکلات هنگامی که برایتان پیش می آید، می نگرید.
اگر خرس شما را ندیده است و یا آن که دیده ولی سرگرم بازیهای قشنگ با خودش است، بدین معنی است که شما مشکلات واقعی چندانی در زندگی ندارید. شما تحت استرس و نگرانیهای روزمره نیستید. به شما فرصت داده شد تا مشکلی را ببینید ولی این فرصت را از دست دادید! اصلاً چیز بدی نیست.
اگر خرس شما را دیده ولی با شما کاری نداشته و سرگرم کار خودش بوده است، این بدان معنی است که با وجودی که مشکلات متداول در زندگی شما وجود دارد، ولی شما از نظر سطح استرس یا نگرانی، در شرایط ناسالمی قرار ندارید.
و بالاخره اگر خرس متوجه شما شده و به نحو تهدیدآمیز و ترسناکی به شما نگاه می کرده است، یعنی شما نیاز به مرخصی دارید! شما تحت eفشارهای شدید استرس و نگرانی هستید و این می تواند شرایط ناسالمی را برای شما e به وجود آورد.
نحوه عبور از خرس و ادامه دادن راه، نشانگر این است که شما با مشکلات چگونه برخورد می کنید و چگونه به حل آنها می پردازید. اگر پاسخ شما این بوده که به فکر بغل کردن خرس و همراه بردن آن بودهاید، در این صورت رویکرد شما با سایر مردم بسیار متفاوت است. اغلب مردم تحت استرس بسیار بیشتری از شما قرار دارند.
ساحل = ارتباط با مردم
ساحل، نماد چگونگی ارتباط شما با افرادی که پیرامونتان قرار دارند است. تعداد افرادی که در ساحل دیدهاید، مستقیماً به تعداد افرادی که مایلند دوروبرتان باشند ارتباط دارد. افراد اجتماعی و معاشرتی در کنار عدّه زیادی از مردم احساس راحتی می کنند. این گونه افراد، ساحل را مملو از جمعیت می بینند. در طرف مقابل، کسانی که هیچکس را در ساحل ندیدهاند آنهایی هستند که از تنها بودن با خودشان احساس آرامش و راحتی می کنند. احساس تنهایی برای آنها مفهومی ندارد و می توانند مدّت زمانی طولانی با خودشان به سر برند.
اگر شما صدها نفر را در ساحل دیده باشید یعنی از بودن در مکانهای شلوغ و پرجمعیت احساس ناراحتی نمی کنید. در حالی که اگر یک یا دو نفر را در ساحل دیده باشید، بدان معنی است که شما فردی هستید که نمی خواهد زمان زیادی را در مکانهای شلوغ بگذراند و ترجیح می دهد با یک نفر یا دونفر صحبت کند.
البته این به معنی آن نیست که شما آدمی اجتماعی نیستید. بلکه نشانگر این است که بیشتر تمایل به محیطهای آرام و کم جمعیت دارید. اغلب مردم، ساحل را با یک یا دو نفر می بینند.
فاصله مردمی که در ساحل هستند با شما، نماد چگونگی ارتباط شما با افرادی است که پیرامونتان قرار دارند. اگر مردم آنقدر نزدیک بودهاند که امکان صحبت کردن با آنها فراهم بود، یعنی شما در بیشتر مواقع مایل به ارتباط برقرار کردن با دیگران هستید.
اگر مردم آنقدر دور بودهاند که امکان صحبت با آنها نبوده، بدان معنی است که شما در اکثر اوقات نیازی به برقراری ارتباط با دیگران ندارید، اما دلتان می خواهد کسانی را پیرامون خود داشته باشید.
و بالاخره اگر مردم خیلی دور بودهاند یعنی شما در اکثر مواقع نیازی به برقراری ارتباط با دیگران ندارید و از تنها بودن با خودتان راضی هستید.
نوشته شده توسط: الهه ناز
درد دلی بین خدا و بنده گنهکارش
خدایا با من قهری ...!!!
بنده ی من نماز شب بخوان که یازده رکعت است...
- خدایا! خستـه ام، نمـیتوانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم!
- بنده ی من! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان...
- خدایا! سه رکعت زیاد است!
- بنده ی من! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو
- خدایا! من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم، خواب از سرم میپرد!
- بنده ی من! همان جا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله...
- خدایا! هوا سرد است و نمـیتوانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم!
- بنده ی من! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب میکنیم.....
بنده اعتنایی نمیکند و مـیخوابد.....
- ملائکه ی من! ببینید من این قدر ساده گرفته ام، اما بنده ی من خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده است، او را بیدار کنید، دلم برایش تنگ شده است،امشب با من حرف نزده است...
- خداوندا! دو بار او را بیدار کردیم، اما باز هم خوابید...
- ملائکه ی من! در گوشش بگویید پروردگارت، منتظر توست...
- پروردگارا! باز هم بیدار نمـیشود!
اذان صبح را مـیگویند، هنگام طلوع آفتاب است...
- ای بنده! بیدار شو، نماز صبحت قضا مـیشود...
خورشید از مشرق سر برمـی آورد. خداوند رویش را برمـیگرداند.
ملائکه ی من! آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟
وای نه ... !
خدای مهربونم..... با منم قهری.....؟؟!
ولی باز هم خدا من رو می بخشد
و باز هم ... !
روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت .
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت " . می اید ، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست .
فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود :
" با من بگو از انچه سنگینی سینه توست ." گنجشک گفت " لانه کوچکی داشتم ، ارامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام . تو همان را هم از من گرفتی . این توفان بی موقع چه بود ؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود ؟ و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت " ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. انگاه تو از کمین مار پر گشودی . گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت " و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی.
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود . ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.