نوشته شده توسط: الهه ناز
در گذشته کوچ یکی از کارهایی بود که اقوام و ایلات انجام می دادند ، آن ها از ییلاق به قشلاق می رفتند و چادر می زدند، جای زدن چادر برای خودش یک هنر محسوب می شد، باید مکانی را انتخاب می کردند که موقع باران یا طغیان رودخانه نم به زمین نرسد و خوابیدن را دشوار نکند ، عده ای که بسیار در این مورد احتیاط و توجه می کردند ، کسانی بودند که ریسک و خطر کمتری می کردند ، همین موضوع ضرب المثلی را ساخته که براساس آن آدم های با احتیاط را توصیف می کنند ، کسانی که این کار را با یشترین دقت انجام می دهند تا کمترین ریسک را داشته باشد.
دو معنی و مفهوم کلی برای این ضرب المثل میتوان گفت:
- به سادگی گول نمی خورد.
- کنایه از محتاط و توجه کردن فرد.
این ضرب المثل برای فردی استفاده می شود که ساده نیست و بسیار آدم سیاستمداری است و به آسانی گول نمیخورد. می گویند نگران برادرت نباش او جایی نمی خوابد که آب زیرش بره.
همینطور از این مثل به عنوان کنایه میتوان استفاده کرد که به معنای توجه و احتیاط کردن فردی در انجام کارها. یعنی کسی که در حال انجام دادن معامله یا چیزی باشد و به راحتی گول نخورد و کلاه سرش برود.
هنگامی به کار برده می شود که فرد خیلی زرنگ و با احتیاط است و در انجام هر کاری توجه لازم را به کار میبرد و نمیگذارد که فریب بخورد و در اینجا ضرب المثل طرف جایی نمی خوابه که زیرش آببره گفته میشود و همه ما منظور این ضرب المثل را به خوبی درک میکنیم .
هنگامی که یک شخص با کسی طرح دوستی می ریزد که برای او سود نیز داشته باشد این ضرب المثل هم استفاده میشود.
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
دستگاه موسیقی ایرانی
موسیقی سنتی ایرانی، که با نام موسیقی اصیل ایرانی، موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی دستگاهی نیز شناخته میشود، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از سالها پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بودهاست امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکلگیری این موسیقی داشتهاند، از موسیقیدانها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به «باربد» و «نکیسا» و «رامتین» اشاره کرد.
تاریخچه موسیقی ایرانی
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در «تپه چغامیش» دزفول برجای مانده، یاد کرد که در سالهای 1961–1966 میلادی، یافت شدهاست. این مهرنگاره 3400 ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختنسازی سرگرم هستند.
چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای «چنگ» و دیگری «شیپور» و آن دیگر «تنبک» مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که «آواز» میخواند. همچنین در این بزم کهن، آزادهای را میبینیم که بر فرشی نشسته و از او پذیرایی میشود.
ما همانند این خنیاگران را در ایلام و در سده 27 پیش از میلاد و از زمان پادشاهی «پوزوز این شوشیناک» در شوش میشناسیم. از همین گاه، مُهر و نشانههایی در دست است که نشان میدهند، خنیاگران بسیاری در ایران میزیستند. در این هنگام، نواختن چنگ بسیار گسترش داشتهاست و این ساز از ساختههای ایرانیان است.
ما، نگارهای را در دست داریم و میدانیم که در پادشاهی «شوکال ماه هو» و از سده 17 پیش از میلاد در ایران، تار نواخته میشد. با یافتن یک کنده کاری در ایلام بازهم آگاهی داریم که خنیاگران ایرانی؛ دَف را همراه چنگ مینواختند. در این کنده کاری همچنین دیده میشود که از میان 11 تن خنیاگر؛ 8 تن چنگ، 2 تن نی و یک تن دهل مینوازند.
15 زن خواننده، در میان رامشگران دیده میشوند که در حال کف زدن هستند. باید افزود که از این نمونهها در سراسر ایران بسیار دیده شدهاست. ما به یاری باستانشناسی از لرستان مانند ایلام آگاهی داریم که در این بخش از ایران هم از سده 9 پیش از میلاد، تار نواخته میشدهاست. در بخشهای دیگری از ایران و از سال 559 پیش از میلاد، سفالهایی در تپه سیلک کاشان و مرودشت پیدا شده که سیمایی از پایکوبی و دست افشانی بر آنها نگارگری شدهاست.]
پس از وارد شدن آریاییان، از آنجا که در برپا داشتن آیینهای کیشی آریاییان رقص و موسیقی به کار بسته نمیشد و چندان ارجی نداشت، این دو هنر چنانکه بایست در میان آنان پیشرفت نکرده و در آثار و نوشتههای آن روزگاران جای پایی از خود باز نگذاشتهاست.]
گروهی از زنان ایرانی در حال اجرای موسیقی، نقاشی از آثار دوره معاصر در هتل عباسی اصفهان
اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» حروف نویسی خالص کلمات ایرانی است که ترجمه آن عبارت از «موسیقی ایران باستان» یا به عبارت دیگر «موسیقی سنتی ایران» است. این اصطلاح ایرانی امروزه به خوبی قابل درک است ولی در مقایسه با اصطلاح پر مصرف «موسیقی اصیل» که معنای آن نیز همان است، به ندرت استفاده میشود. با استفاده از شواهد کاویده شده، مانند تندیس کشف شده در ساسا، سوابق موسیقی به خوبی به دوران امپراتوری ایلامی (644–2500 قبل از میلاد) برمی گردد.
بطور مشهود، اطلاعات کمی در خصوص موسیقی این دوره در دسترس است. تنها استثناء ابزار باقیمانده موسیقی مانند گیتارها، عودها و فلوتهایی که ابداع و نواخته شده، میباشند. گفته میشود ابزار موسیقی مانند «باربت» ریشه در این دوران یعنی حدود سال 800 قبل از میلاد داشتهاست.
موسقیدانان ایران باستان
مشهورترین موسیقیدانهای این دوران قبل از اسلام به شرح زیر بودند
* باربد
* سرکش
* رامتین
* بامشاد
* آفرین
* نکیسای چنگ نواز
باربد برای هر روز هفته نوایی ساخت که به هفت خسروانی معروف است. همچنین برای هر روز ماه سی لحن یا سی دستان و برای 360 روز سال غیر از پنجه دزدیده، 360 آهنگ یا 360 دستان را ساخت. آهنگ جامه دران که در ردیف موسیقی ایرانی است از ساختههای نکیسا است که با چنگ نواختهاست. دستان دیگری به نام دستگاه راست است که باربد آن را ساخت و امروز جز دستگاههای هفتگانه موسیقی ایرانی است، همچنین باید به آهنگها و دستان نوروز بزرگ، آرایش خورشید، ماه بر کوهان (ماه بالای کوهسار)، کین ایرج، سوگ سیاوش و گنج باد، گنج کاووس، تخت تاقدیس، فرخ روز، سوگ شیدیز و باغ شیرین اشاره کرد.
موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بودهاست امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشتهاند، از موسیقیدانها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به «باربد» و «نکیسا» و «رامتین» اشاره کرد.
هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیای از پردههای مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست و معمولاً بدین شیوه ارائه میشود که از درآمد دستگاه آغاز میکنند، به گوشه? اوج یا مخالف دستگاه در میانه? ارائه کار میرسند، سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارائه? تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان میرسانند.
موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و شش آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارتاند از:
دستگاه شور
دستگاه سهگاه
دستگاه چهارگاه
دستگاه همایون
دستگاه ماهور
دستگاه نوا
دستگاه راستپنجگاه
اثری از کمالالملک
آواز (موسیقی ایرانی)
آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که میتوان آن را دستگاه فرعی نامید. آواز از نظر فواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و میتواند شاهد یا ایست متفاوتی داشته باشد. بهطور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم، دارای نت شاهد و ایست «ر» میباشد.
بدین ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت «ر» گردش میکند و در نهایت روی همان نت میایستد. بهطور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش، روی ایست دستگاه اصلی (در اینجا شور) بازمیگردد. آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی 5تا هستند و عبارتاند از:
آواز ابوعطا، متعلق به دستگاه شور (درجه دوم)
آواز بیات ترک (بیات زند)، متعلق به دستگاه شور، (درجه سوم)
آواز افشاری، متعلق به دستگاه شور، (درجه چهارم)
آواز دشتی، متعلق به دستگاه شور، (درجه پنجم)
آواز بیات کرد، متعلق به دستگاه شور (درجه پنجم)
آواز بیات اصفهان، متعلق به دستگاه همایون، (درجه چهارم)
گروه نوازندگان، مُهر بازمانده از شوش
سازها
نی
دف
تار
سهتار
دوتار
کمانچه
قیچک
قانون
شورانگیز
تمبک
چنگ
رباب
تنبور
سنتور
بربط
عود
دایره
ضرب
چگور
تمبیره
سرنا
دودوک (بالابان)
نی انبان
قره نی
دون علی
دوضاله یا دوزله
دهل
دمام
تاس
نقاره
زنگ
طبل
کرنا
کوس (ساز)
دیوان
هزارتار
چنگ
سنتور ایستاده
اِکتار (سازی تک سیمه)
و سایر سازهای مربوط به مناطق مختلف و محلی
سنگنگاره? زنان موسیقیدان در طاق بستان که در حال نواختن چنگ هستند
موسیقی نواحی ایران
موسیقی بلوچی
موسیقی ترکی آذربایجانی
موسیقی بختیاری
موسیقی جنوب ایران
موسیقی خراسانی
موسیقی گیلکی
موسیقی قزوین
موسیقی کردی
موسیقی لرستان
موسیقی مازندران
موسیقی نمکدرهای
موسیقی همدان
موسیقی تالش
موسیقی بندری
موسیقی ایلامی
موسیقی قشقایی
موسیقی محلی فارس
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
مهریه دخترها در عهد قجر
در جامعه عهد قاجار، فاصله چندانی بین کودکی و ازدواج دختران وجود نداشت. دختران اغلب از هفت تا سیزده سالگی ازدواج میکردند.
عواملی چون دستیابی به استقلال اقتصادی، رشد سریع دختران در آن روز و پایین بودن میانگین عمر به دلیل شیوع بیماری در افزایش این ازدواجهای زودرس موثر بود. دختران و پسران هیچگونه اختیاری در برگزیدن همسر آینده خود نداشتند. رایجترین شکل ازدواج عقد دائم بود.
از دیگر شیوههای رایج ازدواج، ازدواج موقت یا صیغهکردن دختران و زنان براساس قرارداد و توافق بود. فقر مالی نیز سبب میشد تا خانوادهها به ازدواج موقت دختران خویش رضایت دهند.
صیغهکردن زنان در عرف جامعه کاملاً قابل قبول بود و زنهای صیغهای پس از به پایان رسیدن دوره قرارداد به آسانی به عقد دائمی اشخاص دیگر در میآمدند.
شکل دیگر ازدواج شامل دختران یا زنانی میشد که از طریق جنگها و یا دزدیده شدن و یا تجارت برده، اسیر و فروخته میشدند.
نظام چند زنی در شهرها، معمولا مختص به اشراف بوده است؛ ولی در ایالات نیز رواج داشت. در بین ایلات بلوچ حتی مردان کم بضاعت نیز گاه تا 8 زن میگرفتند و این نیز به این دلیل بود که زن در ایلات نه تنها هزینهای برای شوهر نداشت؛ بلکه نیروی تولیدی کارآمدتری نسبت به شوهر به حساب میآمد.
اما مهریه ای که در دوره قاجر رسم بوده چیست؟
از اواسط عهد قجر خانواده های ایرانی ترجیح دادند به جای شیربهای نقد، مهر دخترشان را بالا ببرند. این که یکی از اهمیت شیربها کم و مهریه در ایران خیلی مهم شد را باید در تاریخ دوره قاجار پیدا کرد.
دورهای که مردم از دو جهت در حال تغییر بودند؛ یکی آشنایی بیشتر با اصل دین به دلیل گسترش سواد و زیاد شدن تعداد روحانیون مطلع و دوم آشنایی ایرانیان با فرهنگهای غیرایرانی و ارتباط با مردمان عثمانی، عراق عرب و حتی غرب.
فکر میکنید مهریه یک عروس خانم از طبقه معمولی و متوسط شهری حدود 100 سال پیش چه قدر بوده؟ چشمها را ببندید و خودتان را در یک خانه با نردههای چوبی تصور کنید؛ خانهای که دیوارهای حیاطش هم کاهگلی است و داخل خانه پر از مهمان است. امروز بلهبران دارند.
حرفها تمام شده و سر همه چیز به توافق رسیدهاند. حالا وقت نوشتن قرارداد مهریه است. خانواده عروس فرستادهاند تا حاج آقا محمدعلی آقای اصفهانی بیاید که هم عروس و داماد را به هم محرم کند و هم چون تنها سواددار محله است، متن قرارداد را بنویسد؛
آقا محمدعلی مینویسد: «بسمه تعالی/ با یاد خدا و صلوات بر پیغمبر خاتم (صلیالله) و خاندان گرامی او و با تاییدات ولیعصر (عجلالله تعالی فرجه) این کاغذ قراردادی است که میان طرفین جناب کربلایی رضاقلی گیوهدوز، پدر عروس محترم مکرمه [آن موقع رسم نبود اسم عروس را در قرارداد بنویسند] از یک طرف و جناب حاج رضا بزازباشی، پدر داماد آقا جعفرعلی بزازباشی منعقد شده.
مهریه قبول شده از این قرار است که: « یک جلد کلامالله مجید، آینه یک جام، لاله یک زوج، لباس سه دست، یک عقیق پنج تن، یک شمایل مرتضی علی(علیهالسلام) و 100 تومان پول بر ذمه میباشد. خدا مبارک فرماید انشاءالله؛ شوال 1329 قمری»
البته این مهریه یک عروس از طبقه متوسط جامعه در عهد قجر است که هم خانواده خودش و هم خانواده آقاداماد دستشان به دهنشان میرسیده وگرنه مهریه یک عروس خانم که مثلا پدر کارگر یا باربر داشت، خیلی کم تر از این چیزی میشد که در این قراردادها مینوشتند. حالا این که چه طور روزگار چرخیده و فرهنگ و تعاریف چرا اینقدر عوض شده که این روزها گاهی مهریه دختر یک کارمند ساده از مهریه یک دختر کارخانهدار بیشتر میشود، از آن چیزهایی است که جامعهشناسان باید جوابشان را پیدا کنند.
امامهریه دختران طبقه ثروتمند چه قدر بوده است ؟
سه پارچه آبادی در یزد، یک کمربند طلا که با سکههای اشرفی تزئین شده بود، یک نیمتاج مرصع و غرق در جواهر و ده دست لباس فرنگی (این آخری خیلی مورد توجه عروسخانم قرار گرفته بوده). در ضمن آقای داماد قبول کرده بود که 6هزار تومان هم شیربها بدهد.
از اواسط عهد قجر خانواده های ایرانی ترجیح دادند به جای شیربهای نقد، مهر دخترشان را بالا ببرند. این که یکی از اهمیت شیربها کم و مهریه در ایران خیلی مهم شد را باید در تاریخ دوره قاجار پیدا کرد
طلاق
در دوره قاجار در صورتی که زن در مورد خاصی چون عدم دریافت نفقه از مرد، انحرافات اخلاقی و یا ناتوانی جنسی مرد، میتوانست درخواست طلاق نمایدو در صورت طلاق وظیفه نگهداری کودکان از سوی مردان و مشکل پرداخت مهریه نیز مردان معمولی جامعه را نیز از فکر طلاق زنانشان منصرف میکرد.
pajoohe.com
نوشته شده توسط: الهه ناز
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
البته این ضرب المثل به شکل های گوناگونی گفته می شود و سه نوع متداول آن به صورت زیر است:
- تو که نی زن بودی چرا آقا دائیت از حصبه مرد
- تو که نی زنی چرا بابات از حصبه مرد
- اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد
ولی برای فهم معنی ضرب المثل تو که نی زنی چرا بابات از حصبه مرد باید نخست دانست که بیماری حصبه چیست.
حصبه که با نام تب روده یا تب تیفوئید نیز شناخته می شود یک بیماری عفونی است. این بیماری به علت باکتری سالمونلا تیفی به وجود می آید. بیماری حصبه واگیردار است و از روش آب و غذای آلوده زیاد می شود و اغلب با تب بالا، اسهال، بیاشتهایی و سردرد نشان داده می شود ، میکروب بیماری تیفوئید از راه دهان وارد دستگاه گوارش شده و از آنجا به دیگر نقاط بدن میرسد و علامتهای بیماری را آشکار می کند.
اکنون با توجه به اینکه بیماری حصبه از راه دهان انتقال پیدا می کند و فردی که نی میزند به طور همیشگی نی را در دهان خود می گذارد، ضرب المثل شاید نشانگر این موضوع باشد که مسئله ای به فردی نسبت داده شده است که امکان اتفاق افتادن آن برای آن شخص نداشته باشد (پدر یا دایی شخص نی زن حصبه گرفته است نه خود او).
شاید از زاویه ی دیگر بتوان به این شکل به ضرب المثل نگاه کرد و با در نظر گرفتن تو که نی زن بودی چرا آقا دائیت از حصبه مرد این طور فکر کرد که تو که نی زدن و شادی آفرینی می دانستی چرا غم بیماری را از دل فرد بیمار از بین نبردی و مانع از مرگ او نشدی و حالا شاید بتوان این طور بهره برد که : چنانچه تخصصی در کاری داریم بنابراین چگونه نتوانستیم از پیدایش مشکلی مرتبط پیشگیری نموده و اوضاع را در کنترل داشته باشیم.
در زمان قدیم و در طب قدیم برای بهتر شدن بیماری که مبتلا به حصبه بود، نی می زدند.
این ضرب المثل در مورد کسانی گفته می شود که خود دارای مسائل زیادی هستند و در حل مسائل خودشان درمانده هستند، ولی دائم برای مشکلات دیگران نظر می دهند و راه کار ارائه می دهند.
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
- شتر را خواستند نعل کنند، قورباغه هم پایش را بالا آورد.
یعنی دخالت بی جا
- شتر دیدی؟ ندیدی؟
یعنی این که چشم پوشی کردن در مورد چیزهایی که دیده شده و این که آن ها را بیان نکند.
- شتر درخواب بیند پنبه دانه- گهی لف لف خورد گه دانه دانه
این ضرب المثل را به افراد خیال پرور وتن پرور بکار می برندکه همیشه در ناز هزاران رویا می سازند که اکثر مواقع در حال رویا پردازی هستند که اگر چشم باز کنند دیگر تمام می شود و دوباره به ساختن مسالک دیگر می شود .
- شتر با بارش گم میشه
یعنی انقدر همه جا شلوغ و درهم و برهم است که اگر شتری در آنجا باشد، از فرط شلوغی نمی توانی پیدایش کنی.
- شتر سواری دولا دولا نمیشه
یعنی اگر می خواهی کاری را مخفیانه انجام دهی، به فکر راه حل درستی باش نه اینکه کاری کنی که رسوا شوی.
- کینه شتری
کینه شتر به این دلیل معروف است که اگر بدی و خطایی از صاحبش ببیند بدون اینکه او را ببخشد، کینه اش را در دل نگه می دارد و به وقتش انتقام می گیرد.
- شتر را گم کرده، دنبال افسارش میگرده
کار مهمتر رو رها کرده به دنبال جزئیات آن است
- دور از شتر بخواب، خواب آشفته نبین
نزدیک چیزی که تورا اذیت میکنه نباش که به هم نریزی.
- شتر اگر مرده هم باشه پوستش بار خره
مهم بودن چیزی را می رساند
- شتر را گفتند چرا گردنت کج است، گفت کجام راست است!
کسی که کارها ورفتار او بر خالف معمول باشد.
- شتر راچه به علاقهبندی (علاقهبند یعنی ابریشم باف)
کسی که از پس کاری برنمی آید ولی می خواهد آن کار رو انجام دهد.
- شتر را گفتند: چکارهای؟ گفت:علاقهبندم، گفتند:از دست و پنجه نرم و نازکت پیداست!
کسی که از پس کاری برنمی آید ولی می گوید من این کاره ام.
- شتر مرد و حاجی خلاص
رها شدن از یک کار سخت
- شتر که نواله (خوراک) بخواهد گردن را دراز میکنه
کسی که چیزی بخواهد حداقل اشاره می کند.
- شترها را نعل میکردند، کک هم پایش را بلند کرد
بیشتر در مواقعی به کار میرود که فردی بدون آگاهی و دیدن جوانب یک کار، خود را به میان میاندازد و به قول معروف میخواهد عرضاندامی کند.
- این شتریه که پشت در خونه همه می خوابه
این چیزی است که برای هر کسی اتفاق می افتد بیشتر برای فوت افراد به کار می برند.
- شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه
هرچه کار یا مالی بیشتر باشد سختی اش هم بیشتر است.
- آنکه شتر را به پشت بام برد خودش هم باید پایین آورد
کسی که مشکلی را به وجود آورده و به زحمت افتاده باید خودش هم آن را رفع کند.
- تخممرغ دزد، شتر دزد میشه
دزد از ابتدا چیزهای کوچک می دزد و کم کم به چیز های بزرگ می رسد.
- نهشیر شتر نه دیدار عرب
نه این پاداش را می خواهم و نه آن کاری که دوست ندارم انجام می دهم.
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
دستت را که می گیرم
می دانم ناب تر از تو دست های تو دستی نیست !
می دانم ماندنی تراز نگاه تو چشمی نیست
برای خنـده هایم می خندی
برای گریه هایم شانه می شوی !
می دانم برای راست گفتن مستی نمی خواهی
پس همیشه درقلبم می مانی.
همسرم عزیزم خسته نباشی
*******
می دانم سنگینی بار زندگی روی شانه هایت فشار می آورد
اما با پشتکار بیشتر برای زندگیمان تلاش می کنی و دم نمی زنی از خستگی، می دانم تمام اینها برای آرامش من است
قربان چشم هایت که دنیای من است
خسته نباشی مرد من
*******
مرد من خسته نباشی
مرغ پر بسته نباشی
بمونی همیشه پیشم
با من آشفته نباشی
تمام خستگی هایت را یک جا می خرم
تو فقط قول بده …
صدای خنده هایت را به کسی نفروشی
*******
عزیزتر از جانم
نبینم غبار خستگی در چهره ات نشسته، من درد لحظه به لحظه ی خستگی ات را به جان خریدارم
*******
زندگی خستگی های زیادی دارد، امیدوارم هرگز از عشقمان و خودمان خسته نشویم. خسته نباشید همسر یکی یک دونه ی من.
*******
همسر عزیزم همه ی زندگیم ...
خدا قوت به خاطر تمام زحماتی که برای زندگیمون می کشی ؟
همیشه دوستت دارم و قدردانت هستم.
ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی
آتش به شب تار زدی خسته نباشی
ای غصه دمت گرم که در لحظه ی شادی
با رگ رگ من تار زدی خسته نباشی
*******
خسته نباشیدهای عاشقانه به همسر
خانمم خسته نباشی
دل من خسته نباشی
نفست گرم و دلت شاد
مبادا که از این رنج برنجی
*******
شوهر عزیزم ببخش مرا که در کنارت نیستم
اما از همین راه دور
بر دستان زحمت کش و خسته ات بوسه می زنم
و درآغوشت می کشم
و با صدایی بلند و با افتخار می گویم
عشقم دوستت دارم
خسته نباشی
*******
همسرم عزیز جانم از اینکه همراه و همیار من هستی خداقوتت بده
دوستت دارم زندگیم ...
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
- یعنی هر کدام از گرفتاری هایی را که میترسیدم دچارش شوم، عاقبت گرفتارش شدم.
- اشاره به این دارد که بعضی وقتها انسان از بعضی اتفاقاتی که برای دیگران می افتد تنفر دارد و حتی امکان دارد آن لحظه حس خوشبختی کند که آن اتفاق برای او نیفتاده ولی روزی که برای خودش آن اتفاق بد بیفتد، از این ضرب المثل استفاده می کند.
- این ضرب المثل معنی نزدیکی دارد با ضرب المثل : مار از پونه بدش میاد جلو خونه اش سبز میشه! هردو به احساس نفرت افراد نسبت به اتفاقات ناخوشایند اشاره دارد که عاقبت برای خودشان اتفاق افتاده است.
- بعضی اوقات دلیل اتفاقات ناگوار خود انسان است! زمانی که این اتفاقات برای افراد دیگری به وجود می آید به جای اینکه به آنها کمک کند، خوشحال است که برای خودش اتفاق نیفتاده است و این خوشحالی و غرور بیجا در درون او احساس نفرت نسبت به آن گرفتاری به وجود می آید. به همین علت است که وقتی خودش نیز به آن مشکل گرفتار می شود می گوید: از هرچه بدم می آمد سرم آمد.
بر هر چیز که تمرکز کنیم، انرژی آن را دریافت می کنیم. (در بعضی از مکاتب هندی حتی بر گریه کردن و اندوه نیز مراقبه می کنند و اعتقاد دارند از آن نیز می شود انرژی گرفت !)اگر بر ، داشتن نعمت ها تاکید کنید، سبب زیاد شدن آن می شوید و اگر بر، نداشتن نعمتها تاکید کنید سبب زیاد شدن نداشته ها می شود! هر فکری در اثر تکرار و تلقین به باور تبدیل می شود و هر باوری ، خلق می شود.برای همین است که اگر همیشه فکر های منفی بکنیم حوادث منفی می سازیم.
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
صبح جمعه حس خوبی داره که
قلبمو از غصه خالی می کنه
خوردن صبحانه با تو عشق من
آدمو حالی به حالی می کنه !
بیچاره جمعه !
صبح که بیدار می شود
می بیند تمام خانه اش تلنبار شده از دلتنگی
بغض می کند از همان اول صبح اش
سخت نیست
اصلا سخت نیست از روی شانه ام
تاب بخوری روی دستم
توی چشمهایم زل بزنی و
بگویی حواست هست امروز جمعه است؟!
ای فیتیله ای فیتیله
جمعه ها روز تعطیله
جمعه ها روز تعطیله
یه بیل به باغچه بزنید
یه سر به غنچه بزنید
گره به بقچه بزنید
یه سر به غنچه بزنید
یه سر به غنچه بزنید
تمامِ روزهای هفته سر در گم ام
غروب جمعه که می شود
سر از دل تنگی در می آورم
به جمعه خوش آمدین
امروز روز مهربانى خداست
پنجره را بگشا بشنو
خدا صدایت می زند
بخند و لبخندت را به دیگران هدیه کن
که خدا مهربانی را دوست دارد
جمعه ها باید که فارغ شد
از این شهرِ شلوغ
دور شد از قیل و قال
جمعه یعنی حالِ خوش
جمعه یعنی؛ بی خیال
جمعه را باید از تمام هفته جدا کرد ودر صندوقچه گذاشت
جمعه باید انتخابی باشد
مثلاً هر وقت که بودی و حالمان خوب بود جمعه را بر پا کنیم
و هر وقت نبودی
در صندوقچه اش را صد قفله کنیم.
من از خیلی چیز ها می ترسیدم :
از مادیان سپید پدر بزرگ،
از مدیر مدرسه،
از قیافه عبوس شنبه،
چقدر از شنبه ها بیزار بودم .
خوشبختی من از صبح پنجشنبه آغاز می شد،
عصر پنجشنبه تکه ای از بهشت بود،
شب که می شد در دور ترین خواب هایم
طعم صبح جمعه را می چشیدم.
سهراب سپهری
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته