نوشته شده توسط: الهه ناز
جملات اردو و جمله سازی
a Ab laut chalen یعنی بیا الآن برگردیم
kuchch hum mein bhi aisi baaten hai یعنی چنین خصوصیاتی در من هم پیدا میشه...
agar main kahoon, mujhe tumse mohabbat hai meri bas yahi chaahat hai, to kyaa kahogi
اگه من بگم که عاشقت شدم ( دوستت دارم ) و خواست من فقط همینه ... اونوقت تو چی میگی ؟
aap mujhe achche lagne lageیعنی شما به نظرم خوب اومدی ( از دید من شما خوب به نظر رسیدی یا از تو خوشم اومد )
Poochho Zara یعنی یک لحظه بپرس
jab pyar kisese hota hai یعنی وقتی عاشق کسی میشوی
dil ne jise apna kahaa یعنی کسی را که دل از خودش دانست
Mila یعنی پیدا کردم و در بعضی جاها یعنی ملاقات کردم
pyaar nehi chupta, یعنی عشق پنهان نمیشه
yeh hum aagaye hain kahaan یعنی این چه جایی است که ما آمده ایم ؟
aaya tere dar par یعنی به خدمت تو آمدم ( به پیشگاه تو آمدم )
phir milenge باز هم همدیگر را خواهیم دید ( به امید دیدار (
dil ne jise apna kahaa یعنی کسی را که دل از خودش دانست
jaa rahe ho یعنی داری میروی ( در حال رفتن هستی (
Jaan se laga lein tumhein یعنی تو را با تمام وجود در آغوش بگیرم
Ye Pyaar Mein Kyun Hotaa Hai در اینجا Mein یعنی در ( درون ) کلآ این جمله اینطوری معنی میشه : اینها چرا در عشق اتفاق می افته ؟
Kyun Kisi Ko Vafaa Ke Badle Vafaa Nahin Milti یعنی چرا کسی به جای وفا ، وفا نصیبش نمیشود ؟
legaya dil یعنی دل را برد
Pyaar se joda hai rab ne preet ka daaman یعنی خداوند دامن عشق را با عشق پیوند زده است
Main teri baahon ke jhule mein pali babul یعنی من در آغوش تو پرورش پیدا کردم پدر ... که در اینجا آغوش پدر به تاب ( وسیله بازی کودکان در پارکها( تشبیه شده
Chaahke bhi hum tumhe na bhool paayenge یعنی اگر بخواهیم هم نمیتوانیم تو را فراموش کنیم ... که البته برای احترام میتوان افعال را به صورت مفرد هم معنی کنیم !! یعنی یک فرد برای احترام میتواند همین جمله را به فرد دیگر بگوید .
ori gori chalori chori chori یعنی ای زیباروی یواشکی و آهسته برو .....
Jaanewafa hoke bekaraar در اینجا hoke از مصدر Hona و به معنی شدن هست
mit gaye یعنی پاک شد ... از بین رفت .... نابود شد ...
bichadonga یعنی پهن میکنم .... فرش میکنم ...
jab se dekha tuje dil ye laggta nehi یعنی از وقتی که تو را دیده ام این دل من دیگر آرام و قرار ندارد
dil lutaya hai یعنی دل را غارت کرده
prem ki dhun lagi یعنی به نظرم آهنگ عشق آمد یا آهنگ عشق نواخته شد ( بستگی به جمله کامل داره چون به این صورت هر دو معنی رو میده (
Yun na jala karo یعنی اینطوری نسوزان
bichargaye یعنی جدا شدیم
دادکان ( dharkan ) یعنی تپش قلب
... Aayega یعنی خواهد آمد
نوشته شده توسط: الهه ناز
صرف یک فعل و توضیحاتی در این مورد
زمان افعال اصلی ترین بخش یک زبان محسوب میشه و خیلی گسترده هست ...در اینجا یک فعل به زمان های گذشته حال و آینده صرف میشه
main hoo من هستم main tha من بودم main hoonga خواهم بود
tu hai تو هستی tu tha تو بودی tu hogaa خواهی بود
woh hai او هست woh tha او بود woh hogaa خواهد بود
ham hain ما هستیم ham the ما بودیم ham honge خواهیم بود
tum ho شما هستید tum the شما بودید tum honge خواهید بود
woh hain آنها هستند woh the آنها بودند woh honge خواهند بود
.
.. کرنا مصدر است ( یعنی کردن و انجام دادن ) هرچند که در بعضی از اشعاربرای از بین نرفتن قافیه ممکنه که از آن به عنوان انجام ندادن ( نکردن ) استفاده کنند چون na kar یعنی نکن همچنین برای گفتن نکن میتونیم از mat kar هم استفاده کنیم .
Karle یعنی انجام بدهیم و karloo یعنی انجام بدهم . Karlo یعنی انجام بده و ....
در مورد نقش Ne در بعضی از جمله ها مثل dil ne و main ne باید بگم که نشان دهنده متعدی بودن جمله هست ... در واقع Ne همیشه باید به مسندالیه جمله های متعدی متصل باشه .... یعنی هروقت در جمله ای از Ne استفاده میشه یعنی جمله ما یک جمله متعدی هست ( جمله متعدی جمله ای است که نیاز به مفعول داره)
tumhe در واقع یکی از ضمایر مفعولی هست ... این ضمایر مفعولی همیشه بدون حروف اضافه باید استفاده شوند ... این هم ضمایر مفعولی که بدون حروف اضافه استفاده میشوند
Mujhe , Tujhe , Use , Hame , Tumhe , Unhe
نوشته شده توسط: الهه ناز
چگونگی ایجاد زبان اردو بدست ایرانی ها!
سالیان سال پیش عده ای از سربازان ایرانی پا به سرزمین هند گذاشتن و آنجا "اردو"زدن!به این نکته توجه کنین.....اونا که دنبال راهی برای ایجاد ارتباط برای گذر زندگی با هندی ها بودن زبانی ایجاد کردن که هم خودشون منظور هندی ها رو بفهمن هم اونا و این زبان رو اردو نامیدند..خود اردو زبان ها هم به این حقیقت اعتراف می کنن که بیش از 60%از زبان آنها از فارسی گرفته شده..در حقیقت اگه فارسی نبود زبانی به نام اردو هم وجود نداشت...و نکته ی جالب در اردو اینه که بسیاری از کلماتی که در اردو هست کاربرد قدیم فارسی که الان یا به کلی در زبان فارسی استفاده نمی شه یا با معنی دیگه استفاده میشه..البته کلمات رایج فارسی هم خیلی زیاد دارن...بیاین مثال هایی در این مورد بزنیم
کلمه ی دولت که آشنایان به ادبیات فارسی حتما می دونن معنی قدیمیش "ثروت"هست در اردو ی امروزی همین معنی رو میده در حالی که الان در فارسی امروزی معنی دیگه ای داره
یه مثال دیگه دو کلمه ی خواب و خواهش هست که همون کاربرد در اردو داره با یه تفاوت و اون هم تلفظش...شاید اطلاع داشته باشین که در فارسی قدیم کلمه هایی که به صورت "خوا" نوشته می شدن تلفظ خاصی داشتن
Khowa
اینطوری تلفظ می شدن که بعدها به خاطر سهولت در تلفظ به خا تغییر یافتند در اردوی امروزی اینجور کلمات فارسی بدون تغییر مانند و به طرز قدیمی تلفظ می شن...
زبان فارسی که روزگاری زبان رسمی هندوستان بود بعد از استعمار به زبان انگلیسی تغییر یافت با وجود این هنوز هم اگه کسی فارسی رو در پاکستان و هند بلد باشه فردی با سواد و دارای شان اجتماعی محسوب می شه...البته خیلی از اونها میگن که یادگیری زبان فارسی بسیار سخته....یه چیز دیگه که کتاب های علمی ادبی اردو زبان ها حتما به صورت فارسی در کشور هاشون یافت می شن...خوب من که از همه ی اینا به زبانی که باهاش حرف می زنم احساس افتخار می کنم اینکه مردمی این همه تحت تاثیر تمدن فارسی زبان ها باشن واقعا شگفت انگیزه!!
نوشته شده توسط: الهه ناز
معرفی چند کلمه ی اردو-فارسی
آواز-زبان-صدا-معصوم-بیچاره-فریاد-زندگی-شرابی-دل-شکایت-خبر-بی خبر-تنهایی-خواب-خواهش-وعده-هر-.....
بین این کلمه ها چند تا عربی هم هست مثل وعده و معصوم...که اینها هم از طریق ایرانی ها به اردو زبان ها منتقل شده چون این کشور ها سابقه ی مورد حمله قرار گرفتن از طریق اعراب رو نداشتن..
کلمه ی گلابی هم در زبون اونا هست ولی گلابی در زبان آنها یعنی صورتی!!
و شرابی همون معنی فارسیش رو می ده
اونها بیچاره رو بکار می برن بدون اینکه بدونن ریشه اش از کجاست
بی+چاره
واژه ی
Mera-Meri
که اولی (مال من-برای پسر)و دومی (مال من-برای دختر)هست از
واژه ی فارسی (مرا)گرفته شده
کلا اونها حتی دستور زبانشون رو مدیون فارسی هستند
کاربرد کلماتی مثل
Tum...main...Humara..
همه ی اینها با تغییر قواعد فارسی حاصل شدن...
و علت اینکه احساس می کنین این زبان رو کم و بیش می فهمین به خاطر همه ی ایناست!
خیلی میشه در این مورد حرف زد.....آدم به تنهایی همه ی اینها رو اگه روش فکر کنه می فهمه
آهان یه چیز دیگه یادم اومد....اونها واژه ای دارن که اینه
پگوان یعنی خدا
در حقیقت از کلمه ی پرودگار خودمون گرفته شده
و خدا رو هم دارن...به این صورت تلفظ می کنن
خودایا-خودا
مسلمون های اردو زبان
از خودا حافظ و اسلام علیکم هم استفاده می کنن.
امیدوارم براتون مفید واقع شده باشه
نوشته شده توسط: الهه ناز
شعر ویر زارا:
دو پل که تی یه دیلو کی داستا اور پیر چلیه توم کاها هم کاها : دو لمحه(کوتاهتر از ثانیه) بود داستان دلهای ما و بعد تو کجا و من کجا!!
نوشته شده توسط: الهه ناز
اعداد :
1: ایک 5: پانچ
2: دو 6: چه
3: تین 7: سات
4: چار 8: آت
9: نه
10:دس
نوشته شده توسط: الهه ناز
رنگ ها به زبان اردو
نیلا : آبی
لال : قرمز
نارنگی : نارنجی
پیلا : زرد
گولابی : صورتی
سَفِد : سفید
هرا : سبز
بهورا : قهوه ای
کالا : سیاه
نوشته شده توسط: الهه ناز
در زبان هندی اشیا مذکر و مونث ندارند فقط جانداران مذکر و مونث دارند
کتاب مشه همون کتاب
ولی در ومرده جانداران افعال وقتی مونث هستند در انتهشون ی قرار می گیره
وقتی مذکر هستند در انتهاشون الف قرار می گیره
مثلا:
آمدن = آتا هو (مذکر) آتی هو = آمدن (مونث)
لرکا = پسر لرکی = دختر
دکتا ه = مبینه دکتیه = میبینه (مونث)
نوشته شده توسط: الهه ناز
روابط خانوادگی:
خواهر= دیدی( یا) بهن عروس خانواده = بهو
برادر= پایی ( یا) بیا عروس در لغت = دولهن
پدر =بابا (یا) بتا جی(یا) ابا داماد خانواده= جمایی
مادر= ما (یا) اما داماد در لغت = دولها
خاله= موسی عمه =بوآ
عمو= چاچا دایی= ماما
خواهر زن = سالی برادر زن = سالا
شوهر خواهر= جی جا جی پدر بزرگ(پدر پدر)= دادا مادر بزرگ (مادر پدر)= دادی
پدر بزگ(پدر مادر)= نانا مادربزرگ(مادر مادر)= نانی
دختر= بتی پسر= بتا
نوشته شده توسط: الهه ناز
چند جمله کوتاه و رایج
1- پیر میلنگه = دوباره میبینمت(به امید دیدار)
2- خوش رهو = شاد باشی
3-چورو نا= رها کن ( گیر نده یا موضوع را فراموش کن)