نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد،خیلی از زوجین بدبینیهای بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی تلقی میکنند و آنرا با عناوینی همچون غیرت و تعصب ومراقبت توجیه میکنند، حال آنکه واقعیت چیز دیگری است.
اساسا بدبینی به همسر در3 حالت کلی بروز میکند
گروه اول افرادی هستند که بدبینی در ذاتشان است. این افراد را از همان ابتدای زندگی براحتی میتوان شناخت؛ آن زمان که نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را میبینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.
گروه دوم افرادی هستند که نوعی وسواس نیز در بدبینیهایشان نهفته است. این دسته از زوجین نسبت به برخی رفتارها و واکنشهای همسر خود به جنس مخالف، حال در محیط کاری باشد، نوعی وسواس فکری دارند که در پارهای اوقات همراه با بدبینی به وی است که البته در این فرم باز هم اختلاف بین زوجین خیلی پدیدار نمیشود.
گروه سوم که در حقیقت روزگاری جزو گروههای یک و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا که مبتلا به اختلالات پارانوئیدال میشوند به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه میرسند که همسرشان قطعا در حال خیانت به وی است و این فکر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود میکند و اگر خوشبین باشیم که اتفاق ناگواری در این بین نیفتد، طلاق و جدایی بین زوجین مسالمت آمیز ترین اتفاق است.
ریشههای بدبینی به همسر
* خیلی اوقات بدبینی و شک بین زوجین از علاقه و عشق زیاد به یکدیگر نشات میگیرد. خانم همسرش را تنها متعلق به خود میداند و طبیعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برایش سخت و غیر قابل هضم است. بتدریج این عشق و علاقه به نوعی احساس شکست از دیدگاه خودش تبدیل میشود و هر آن فکر میکند که زندگی اش در حال فروپاشی است.
*عدم شناخت کافی از همسر، اساس بدبینی و شک به وی است. وقتی مرد از همسر آیندهاش تصویری دیگر را در ذهن میپرورانده با ورود به زندگی مشترک متوجه میشود که درانتخابش اشتباه کرده و این خود نوعی نفرت و انزجار را در وی نسبت به همسرش ایجاد میکند و طبیعتا این موضوع مهمترین دلیل میشود برای پیدایش بهانه گیریها و بدبینیهای بیمار گونه.
* فرزندان والدین بدبین و شکاک در طول زندگی یاد میگیرند که در آینده نیز نسبت به همسرشان و اطرافیان خود بدبین و شکاک باشند. این موضوع نقش تربیت خانواده را براحتی روشن میکند، اینگونه که فرزندتان از شما بدبینی و شک به همسرش را یاد میگیرد.
*مراقبت از خانواده در مقابل سنگ اندازی و حسادتهای دشمنان خانوادگی که عموما به شکل یک دوست وارد زندگی میشوند نیز اساس خیلی از بدبینیها و سوءتفاهمهاست. دوست شما نسبت به زندگیتان حسادت میکند و بر همین اساس پروژهای را پیاده میکند که اطمینان شما را نسبت به همسرتان سلب کند.
* همیشه سعی کنید در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید. ریشه بسیاری از بدبینیها عدم صداقت در ابتدای زندگی است. زن یا مرد رازی را در زندگی دارد که میکوشد آن را از همسرش پنهان کند که البته در بیشتر مواقع موفق نمیشود و خود این پنهانکاری نقطه شروع بدبینیها میشود.
* به جنبه های مثبت یکدیگر توجه کنید.
* نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید. این موضوع برای مردها باید بیشتر رعایت شود، چراکه خانمها هر نوع تاخیر را در رسیدن به قرار مثبت نگاه نمیکنند و طبیعتا افکار منفی در آنها شکل میگیرد.
*در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید بویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد. هر نوع صحبت غیرکاری، مثلا، در خیابان، پارک یا اماکن عمومی و حتی در میهمانیها سعی کنید نگاه خود را کنترل نمائید و یا خنده های خود را نیز در مقابل دیگران کنترل کنید چه بسا موجب سوءظن ایشان شود. تماسهای بیمورد و روابط آزاد در محیطهای کاری نتیجهای شوم در بردارد که اگر شما هم فکری در سر نداشته باشید، همسرتان جور دیگری برداشت میکند.
* در صحبت کردن با نامحرم به ویژه در مقابل همسرتان سعی کنید نگاه خود را پایین بیندازید چه اینکه هم جلوی سوءظن شوهرتان را می گیرد و هم برای خودتان بسیار ارزشمند و مفید است .
* شناسایی حساسیت های که در هر کدام از شما وجود دارد البته فقط باید این حساسیت ها شناخته شود ولی لازم نیست آن را به رخ طرف مقابل بکشیم.از غافلگیریهای احساسی که نیازمند پروژهای پیچیده باشد، پرهیز کنید. مثلا برای سالگرد ازدواجتان بخواهید همسرتان را غافلگیر کنید و نوعی پنهانکاری داشته باشید. دیده شده که بسیاری از زوجین به این نوع کارها با بدبینی نگاه میکنند که اگر هم به خیر و خوشی ختم شود، گمان میکنند که پایان خوش کار هم در حقیقت قسمتی از یک پروژه خطرناک برای خیانت به وی بوده است.
*احترام به یکدیگر هم در مقابل خانواده ها و اقوام و دوستان یکدیگر و هم در واقعی که به صورت خصوصی در کنار یکدیگر هستید.
* اجتناب از بیان حوادثی که در دوران کودکی یا نوجوانی یا دوران دانشجویی برای شما یا دوستانتان اتفاق افتاده . منظور از این حوادث آن چیزهایی است که زمینه سوء ظن را فراهم می کند.
* بیان کلمات محبت آمیز نسبت به یکدیگر مثل : ((تو همه امید من هستی و من به تو عشق می ورزم ))، ((من تو را دوست می دارم ))، ((تو از هر کس دیگری برای من مهم تر هستی ))، ((علاقه هیچ کس بجز تو در دل من نیست )).
از سایت: مجله خانواده سبز ksabz.net
نوشته شده توسط: الهه ناز
تصویر اول: افشای اسرار خانوادگی
نوشته شده توسط: الهه ناز
در کسب استقلال بکوشید
شما قبلاً وابسته بودید و در اداره زندگى، تعهد و مسئولیتى نداشتید، پدر هزینه خانواده را تأمین مى کرد و مادر خانه را اداره مى نمود; اما پس از ازدواج، بر آن شدید که مستقل و آزاد زندگى کنید. و بدین رو مسئولیت هایى را نیز پذیرفته اید. دختر دیروز اکنون خانم شده، باید آماده شوهردارى و خانه دارى شود. باید بکوشد وابستگى خود را از خانواده اش کم کند و در انجام امور خانه، مستقل شود.
انجام کارهاى خانه دشوار است، ولى باید آن را تحمل کند. این درست نیست که پس از ازدواج هم، از پدر و مادرش انتظار داشته باشد آن وظایفى را که بر عهده وى است انجام دهند. البته مى تواند در امور مهم و دشوار که به تنهایى قدرت حل آن ها را ندارد از راهنمایى ها و کمک هاى پدر و مادر استفاده کند، ولى در این موارد هم باید سعى کند که به حداقل قناعت نماید.
پسر هم که پس از ازدواج مرد شده، و مسئولیت سرپرستى و تأمین مخارج خانواده را پذیرفته است، باید بکوشد خود را از وابستگى به پدر و مادر، آزاد کند و در اداره زندگى، مستقل باشد. باید براى زندگى برنامه ریزى کند و به طور جدى وارد عمل شود. البته چون از تجربه کافى برخوردار نیست، باید از اطلاعات پدر و مادر و دیگر خیراندیشان استفاده نماید، لیکن سعى کند مسئولیت اجراى عمل را خود بر عهده گیرد، مگر در آن امور و مشکلات مهمى که خود به تنهایى نمى تواند آن ها را انجام دهد که در این موارد مى تواند از پدر، مادر و دیگران کمک بگیرد. در چنین مواردى خانواده عروس و داماد وظیفه دارند به یارى خانواده جدید بشتابند.
تبیان
از: سایت خانواده سبز ksabz.net
نوشته شده توسط: الهه ناز
یک پژوهش در استرالیا نشان میدهد که زنان بیشتر عاشق مردان ...
نوشته شده توسط: الهه ناز
با این راهکارها عشق واقعی را تشخیص دهید
گرایش بین زن و مرد در نوع خود میتواند مفید یا مضر باشد.
البته بیشتر ما حداقل یک بار در زندگی تمایل قوی را نسبت به فرد مخالف حس کرده ایم، خوب!، این حس در مورد روابط معمولی شاید بتواند موثر باشد ولی در مورد مسئله ی ازدواج اگر بخواهیم تنها با اکتفا به این تمایلات و بدون توجه به معیارهای دیگر روان شناسی، تصمیمی بگیری، ویران کننده است، چراکه نتیجه ای جز رنج، ترس از آینده، تحلیل انرژی و در آخر، در فاصله زمانی کم دچار افسردگی و سرخوردگی می شویم!
در تنهایی و با صداقت کامل با خود به نکات زیر توجه کنید. مطمئنا” در آخر می توانید به این سوال پاسخ دهید که آیا شما واقعا” عاشق هستید یا… ؟!
و دیگر اینکه اصلا نشانه های یک تمایل و گرایش مفید چیست ؟
چطور می توانید بفهمید که شخص مورد علاقه شما همان کسی است که می خواهید ؟!
1. با او بسیار راحت هستید، گویی که سالهاست او را می شناسید.
2. در بسیاری از موارد با یکدیگر هم عقیده هستید مثل باورهای فردی، ارزشها، اهداف و فلسفه ی زندگی.
3. وجود حس تساوی با هم، به طوری که هیچ کدام از شما دو نفر، خود را برتر از دیگری نمی داند.
4. از امور روزمره یکدیگر آگاه هستید و در این روابط برای هم حس سرزندگی و شادابی روحی را به ارمغان می آورید.
5. با یکدیگر راحت هستید و احساس غریبی نمی کنید، روز به روز شادی و صمیمیت بین شما بیشتر می شود.
6. روح و روان یکدیگر را با توجهات متقابل، تحسین، تایید و تمجیدها زنده می کنید و به این صورت است که زندگی رمانتیکی را تجربه خواهید کرد.
7. از اینکه اوقات بیشتری را در کنار هم باشید لذت می برید و از هم خسته نمی شوید !
8. همیشه نسبت به او گرایش دارید و این حس با هم بودن بیشتر و بیشتر می شود.
9. در همه حال برای پیشرفت یکدیگر تلاش می کنید ولی نه در آن حد که هر یک از شما احیانا” استقلال شخصی خود را از دست داده باشید!
10. در حفظ صمیمیت بیشتر رابطه و حل مشکلات زندگیتان در مقایسه با زوج هایی که بدون این حس و تنها بطور رسمی با هم ازدواج کرده اند، موفق تر هستید.
11. با هم گرم، قابل انعطاف، صمیمی، رئوف و دلسوز یکدیگر هستید و هر دو بر آنید تا این عواطف هر روز افزون شود.
12. براحتی از اشتباهات هم چشم پوشی می کنید و دوباره روابط شما به همان نزدیکی قبل باقی است.
13. احساس می کنید که متعلق به هم هستید (البته این حالت نباید با احساس تحت کنترل بودن یا مالکیت همراه باشد) و دیگران شما را زوجی خوشبخت و جدانشدنی می دانند.
14. با گذشت، فداکاری و بزرگ نکردن اشتباهات یکدیگر، در کنار هم احساس امنیت می کنید و هیچ ترسی بابت از دست دادن هم ندارید.
15. عواطف و امیال جنسی شما نسبت به هم بسیار قوی و غیر قابل اجتناب است.
16. ناخود آگاه احساسات و عواطف جنسی خود را نسبت به هم نشان می دهید و نه از روی عادت، در این حالت است که امنیت روحی ایجاد می شود و خیال هر دو طرف بابت عدم وجود انحرافات اخلاقی در یکدیگر راحت است.
17. همیشه در دسترس هم هستید و می توانید روی وجود هم حساب کنید.
18. بین شما انرژی های مثبت زیادی است که حس اشتیاق به زندگی را افزون می کند.
19. با گذشت زمان روابط شما مستحکم تر شده است.
20. روابط شما طوری بر یکدیگر تاثیر داشته که اگر با خودتان رو راست باشید می بینید که شما شخصی بهتر و متفاوت نسبت به گذشته هستید.
امیدورایم پس از تمرکز روی مطالب فوق، رابطه ای که در ذهن داشتید همانی باشد که خواسته اید، در غیر اینصورت بهتر است منطقی تر عمل کرده و تجدید نظر کنید، بدون شک قطع رابطه ی غلط با وجود وابستگی، بسیار دردآور است ولی این درد بیشتر از رنجی نیست که با ادامه این رابطه مجبور می شوید تا آخر عمر تحمل کنید.
نوشته شده توسط:
در اسلام احادیث فراوانی است که زنان را به آرایش و زیبا نمودن خود با حفظ حریم و اندازه ای مشخص توصیه می کند که در این توصیه ها بین زنان و دختران تفاوتهائی وجود دارد. یعنی در بعضی موارد زنان متأهل فقط مجاز به آرایش برای همسران خود هستند.
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «برای زن سزاوار نیست که بدون زیور و آرایش باشد، حتی اگر یک گردنبند باشد؛ و سزاوار نیست دستش از رنگ حنا خالی باشد، اگرچه پیر باشد.» 1
همچنین میفرماید: «لا تُصَلِّی الْمَرأَةُ عُطُلا»؛ زن بدون زیور و آرایش نماز نخواند.2
امام باقر(علیهالسلام) نیز در روایتی میفرماید: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ یَلْبِسْنَ الْحِلْی»؛ زنان همواره از زیور استفاده کنند.3
همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از اینکه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور میدهد دایم خضاب کنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگهای زیبا آرایش کنند) میفرماید: «اما زنان شوهردار برای شوهرانشان زینت کنند و اما زنان بدون شوهر، به این دلیل خضاب کنند که دستشان شبیه دست مردان نشود (و لطیف و زیبا بماند.)»4
پیامبر به مردان فرمود: «ناخنهای خود را کوتاه کنید» و به زنان فرمود: «ناخنها را کوتاه نکنید؛ زیرا شما را زیباتر میکند.» حتی آن حضرت از بعضی زنان به خاطر اهمیت ندادن به آرایش و زیبایی، انتقاد کرده است.5
امام باقر(علیهالسلام) میفرماید: «خداوند طلا را در دنیا زینت زن قرار داد و بر مردان حرام کرد.» 6
در بعضی روایات آمده که «ائمّه اطهار(علیهمالسلام) زنانشان را با طلا و نقره زینت میکردند و بر این کار اصرار داشتند.»7
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه برای شوهر نابینا آرایش کند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب کردن، که نوعی بوی خوش است.8
منابع:
1 ـ «لایَنْبَغی لِلْمَرأةِ اَنْ تُعَطَّلَ نَفْسَها وَلو اَنْ تَعَلَّقَ فی عُنُقِها قَلادَةً، وَ لایَنْبغی لَها اَنْ تَدَعَ یَدَها مِنَ الْخِضابِ وَ لَوْ اَنْ تَمْسَحَها بِالْحَناءِ مَسْحا وَ اِنْ کانَتْ مُسِنَّةً.»؛ شیخ حرّ عاملی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367، ج 5، ص324.، ج 4، ص 459.
2ـ همان.
3 ـ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 6، ص475.
4 ـ «اَمّا ذاتُ الْبَعْلِ فَتَزَیَّنَ لِزَوجِها وَاَمّا غَیرُ ذاتِ الْبَعْلِ فَلا یُشْبِهُ یَدَهُ یَدَ الرِّجالِ.»؛ همان، ج 2، ص97.
5 ـ قال رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله) لِلرِّجالِ: قَصُّوا اَظافیرَکُمْ، وَلِلنِّساءِ اُتْرُکْنَ فَاِنَّهُ اَزْیَنُ لَکُنَّ.»؛ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 6، ص491.
6ـ «جَعَلَ اللهُ الذَّهَبَ فی الدُّنْیا زینَةَ النِّساءِ فَحرَّمَ عَلَی الرِّجالِ لُبْسَهُ.» همان، ص 414.
7 ـ محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 5، ص324.
8 ـ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج 20، ص167.
نوشته شده توسط: الهه ناز
آنها پیشنهاد می دادند و جوان را آزاد می گذاشتند که پاسخ مثبت یا منفی بدهند اما چه کسی جرات داشت که بگوید نه!
با این همه ازدواج های فامیلی هنوز هم در جامعه رواج دارد و گاه علیرغم مخالفت خانواده، این ازدواج با درخواست و اصرار خود فرزندان انجام می شود.
دکتر مرادیان زند روانشناس در این باره به شبکه ایران می گوید: در واقع مفهوم ازدواج ایجاد یک رابطه قوی است رابطه ای که بتواند جایگزین روابط دوستانه گذرا و سست شود.
مرادیان در ادامه میگوید: همه ما در زندگی اجتماعی با دوگونه از مشکلات روبرو هستیم، یک دسته مشکلات اجتماعی است که به واسطه فرهنگ رفع می شود و دیگری مشکلات شخصی است که به واسطه روابط دوستانه قابل حل است.
او با بیان این مطلب که روابط دوستی نمی توانند همیشه پایدار باشند ادامه می دهد: اکثر روابط دوستی موقتی است و نمی تواند دوام پیدا کند به همین خاطر همه ما به دنبال فردی هستیم که بتوانیم با او یک رابطه قوی داشته باشیم، رابطه ای که تا آخر عمر بتوانیم آن را ادامه دهیم، اما فرقی نمی کند که این رابطه با یک فرد غریبه باشد یا یک فرد آشنا.
او ادامه می دهد: در نفس ازدواج، غریبه یا آشنا بودن فرد مقابل چندان تاثیر گذار نیست، مهم این است که تفاهم بین افراد وجود داشته باشد.
مرادیان در ادامه بحث خود به عوامل تاثیر گذار بر ازدواج اشاره می کند و می گوید: اما یکسری عوامل بیرونی نیز وجود دارند که می توانند هم باعث موفق بودن و هم باعث ناموفق بودن یک ازدواج شوند. به عنوان مثال سطح اقتصادی، فرهنگ و یا پایگاه اجتماعی خانواده زوجین.
او در ادامه گفته های خود می افزاید: حالا اگر دو طرف آشنا باشند شناخت کافی و کامل از پایگاه یکدیگر دارند به همین خاطر این عاملی است که موفقیت ازدواج را تسریع می کند اما این عامل بیرونی هیچ گاه نمی تواند بر عوامل درونی اثر گذار باشد، یعنی اگر دو طرف با یدیگر تفاهم نداشته باشند مشکل آنها در سایه این عوامل بیرونی کمرنگ نخواهد شد.
طلاق و ازدواج های فامیلی
اما آیا صرف داشتن شناخت کافی از خانواده یکدیگر دلیلی برای بوجود آمدن یک رابطه موفق میان زوجین خواهد بود؟
مرادیان در این باره می گوید: با تمام ویژگی های مثبتی که در ازدواج های فامیلی وجود دارد اما آمار طلاق نسبت به ازدواج های غیر فامیل بیشتر است.
دکتر دوایی روانشناس در تحلیل این موضوع به شبکه ایران می گوید: در بحث ازدواج فامیلی پرونده ای از گذشته افراد وجود دارد، فرد در این ازدواج تنها خودش نیست بلکه با کوله باری همراه است که به تدریج باز می شود و نهفته هایی آشکار می شود که تا قبل از آن ناپیدا بوده است.
دوایی ادامه می دهد: به عنوان مثال بسیاری از دلخوری های زن و شوهر در این گونه ازدواج ها بر می گردد به تنش هایی که از قبل در خانواده و فامیل وجود داشته است.
او به موضوع شناخت اشاره می کند و می گوید: بسیاری از افراد ازدواج های فامیلی را به این دلیل ترجیح می دهند که می توانند به راحتی نسبت به طرف مقابل شناخت پیدا کنند اما من معقتدم که برای شناخت افراد غریبه هم راه های بسیاری وجود دارد.
دوایی با بیان این که در مورد ازدواج های فامیلی توصیه و نهی نمی شود می گوید: شناخت مهم است، اما در ازدواج بحث های دیگری نیز مطرح است به عنوان مثال تنوع و نوآوری یکی از بحث هایی است که به آن توصیه می شود، ما به افراد توصیه می کنیم که در هر مرحله از ازدواج بیش از آنچه برای آن مرحله تعریف شده است پیش نروند، اما گاه دیده می شود که افرادی که با یکدیگر از قبل آشنایی داشته اند بسیاری از تجربه های هر دوران را چشیده اند و این موضوع باعث می شود که از جاذبه های ازدواج کاسته شود.
تناسب ها را دریابیم
بدری السادات بهرامی، مشاور خانواده نیز در این باره می گوید: قبل از هر ازدواجی لازم است دو طرف یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند و بررسی کنند که آیا با هم تناسب دارند یا خیر. این مورد در ازدواج های فامیلی نباید فراموش شود. بسیاری از مردم گمان می کنند چون خانواده دختر و پسر یکدیگر را می شناسند، پس نسبت به بررسی و ارزیابی این تناسب های مهم نیازی احساس نمی کنند. اتفاقا اکثر مشکلات هم از این طرز فکر ناشی می شود که دو خانواده بی گدار به آب می زنند.
بهرامی می گوید: در این جا به دلیل وجود چنین تناسب هایی که با فامیل خود داریم، گمان می کنیم تناسب شخصیتی و عاطفی هم بین فرزندان ما برقرار است.
این باور غلط می تواند زمینه بی انگیزه و بی رغبت شدن دختر و پسر جوان یا خانواده های آنها شود و آنها را از ارزیابی و بررسی اینکه آیا در تناسب اخلاقی و شخصیتی با هم هستند منصرف کند.
بنابراین توصیه می کنم همه دختر و پسرها قبل از حرکت به سمت عواطف و دلباخته شدن، در مورد این تناسب ها و این که آیا مناسب هم هستند یا نه، بررسی کنند و خانواده ها اجازه دهند آزادانه تصمیم بگیرند.
نوشته شده توسط:
1- تحقیق کامل و ماهرانه از روابط والدین و اعضاء خانواده فرد مورد نظر
( اعتیاد ، طلاق یک از اعضاء ، نوع دوستی های ، رابطه با همسایه ها) درصورت وجود هر یکی از این ها علت رابررسی کنید زیرا خانواده یک سیستم است و همه در مشکلات همدیگر دخیل و به نحوی تأثیر پذیرند.
2- تحقیق کامل و ماهرانه از همسر آینده ( محل تحصیل یا کار ، دوست و....)
3- فرهنگ و آداب و رسوم همسر
4- سطح اقتصاد و رفاه خانواده همسر
5- با توجه به آگاهی از خود و خانواده خودتان پذیرش و رفتن به خواستگاری
6- پرسیدن تمامی علاقه ها و سلیقه ها ، انتظارات طرف مقابل و خواسته ها ایشان(آنچه که هست و می خواهد شما باشید به طور کامل)
7- آگاه کردن طرف مقابل نسبت به تمامی علاقه ها و سلیقه ها ، انتظاراتی که از طرف مقابل دارید ( آنچه که هستید و می خواهید طرف مقابلتان باشد)
8- جمع بندی نهایی ایشان و خود شما و اینکه امتیازهایی که شما به ایشان می دهید نسبت به ملاکهایی که شما دارید.
اما مهمترین ملاک ها:
ناگفته نماند هر فردی یک سری ملاکهای خاص خود را دارد که کاملاً شخصی و به سلیقه و تجارب شخصی برمی گردد.
ملاک های عمومی
الف: ایمان و گرایش مذهبی در حد انجام واجبات و ترک محرمات
ب: نزدیک بودن یا همسطح بودن درآمد و سبک رفاه و خرج های زندگی
ج: پایین بود سن دختر حداقل یک سال و تفاوت سنی حداکثر 5سال
د: بالا بودن تحصیلات پسر نسبت به دختر
توجه: بند ج و د اگر سایر فاکتورها همخوانی داشته باشد با یک مشاوره کوتاه مشکلی را در روابط ایجاد نمی کند.
http://www.soalcity.ir/node/336 پرسش کلید دانایی
نوشته شده توسط: الهه ناز
دختر بیست و سه ساله ای هستم که هیچ خواستگاری ندارم و فکر می کنم بختم بسته شده است . چه کار باید کرد ؟
خواستگار نداشتن یک خانم الزاما بسته شدن بخت او نیست . بعضی مواقع به سن ازدواج رسیده اند و گاهی موارد اصلا به سن ازدواج نرسیده اند و دغدغه دارند . از تهران موردی را داشتیم که خانم پانزده ساله می گویند من خواستگار ندارم و فکر می کنم بختم بسته شده است . دختر خانم شما هنوز وقت ازدواجتان نشده است .
چطور بختتان بسته شده است . شما در کلان شهری زندگی می کنید که سن ازدواج خیلی بالاتر است . حالا وقت ازدواج شما رسیده ولی خواستگاری ندارید این می تواندعلت های زیادی داشته باشد یکی از علت ها بسته شدن بخت است ولی بیشتر موارد علل دیگری است .
خانمی که باور کرده اند که بختشان را بسته اند ، قطعا روی عملکردشان هم اثر می گذارد چون عمل ما پیامد فکر ماست . شما فکرتان این است و روی عملتان اثر می گذارد و بگونه ای عمل می کنید که دیگر برایتان خواستگار نمی آید . در حقیقت شما خودتان یک جورهایی خواستگارانتان را رد می کنید .
این فکر را اصلاح بکنید . خواستگار نداشتن عللی دارد . یک قصور و تقصیر خود دخترخانم . ممکن است یک رفتار غیر اخلاقی و یک رابطه خلافی داشته اند و خطایی کردهاند و الان لو رفته و همه می دانند .
خوب حالااینخانم نباید ازدواج کنند. ما توصیه می کنیم که توبه کنند و خود را اصلاح کنند و وقتی دیگران می بینند شما خود را اصلاح کرده اید ، خواستگار می آورند . دوم اینکه دختر خانم قصور و تقصیر ندارند بلکه خانواده قصور و تقصیری کرده است .
پدر و برادر به راه خطایی رفته اند به را ه اعیاد رفته اند یا جرمی را مرتکب شده اند یا رفتار نابهنجاری دارند . ما به خانواده می گوییم خودتان را اصلاح کنید . این دختر شما چه گناهی کرده است . سوم اینکه خانم نقص عضوی دارد . خانم متدین و مومن و خانواده خوبی هم دارند ولی خانم نقص عضو دارد یا اصلا ضعف زیبایی زیادی دارند یعنی از نظر زیبایی سطحشان خیلی پایین است و خواستگار ندارند . خوب چه کار کنند ؟
ما توصیه می کنیم که روی خودشان کار کنند و توانمندی هایشان را بروز بدهند . استعدادهایتان را بروز بدهید . در مقوله علم و هنر و ورزش و صنعت که این ها نقص شما را می پوشاند و خیلی از آقایان را داشتیم که چون خانم ویژگی بارزی داشته ولی زیبایی نداشته ، به خواستگاری خانم رفته است . چهارم اینکه خانواده در محله نامناسبی زندگی می کنند . ما می گوییم هجرت کنید . بعضی ها میگویند :
شما از مشکلات مالی خبر ندارید . بنده خبر دارم ولی باید ببینید چه چیزی مهم تر سات . مثلا الان شما در خانه صدمتری در محله نامناسب زندگی می کنید . بروید و در یک محله مناسب و خانه پنجاه متری زندگی کنید تا این مشکل حل شود . این هجرت ترجیح دارد . هجرت بار مثبت دارد . منظور ما محله بالا شهر و پایین شهر نیست .
منظور ما محله فساد است که مثلا معروف به بدنامی است . علت دیگر انزواجویی خانم است . خانم خودش انزواجو است و در مجالس حاضر نمی شود و بعضی خانواده ها می گویند دختر خانم را نباید کسی ببیند . این اشتباه است .
ممکن است آشنایان شمارا بشناسند ولی در میان آنها جوانی هم کفو شما نباشد ولی د رمجالس این طور نیست و خانم باید خودش را در این مجالس ارائه کند . یا ممکن است دختر خانم در جایی باشند که کفو ندارند .
خانم تحصیل کرده ای هستند که در روستا زندگی می کنند . باز باید هجرت را پیشنهاد کنیم . در ضمن اگر برای دختر مشکلی پیش نیاید ، مدتی کنار یکی از نزدیکانتان زندگی کنید . و این زمینه آمدن خواستگار را هموار می کند . در این زمینه خرافات زیاد است . اینها جزء آسیب های ازدواج است و باید به آن توجه کنیم .