نوشته شده توسط: الهه ناز
قسمت در ازدواج تا چه اندازه ای صحت دارد؟
آنچه بین مردم معروف است، قسمت به معناى عدم تأثیر فرد در سرنوشت خود و تعیین همسر از قبل و سلب اختیار از انسان مىباشد . این از نظر اسلام مردود است، چون خداوند به آدمى، اختیار و اراده داده است و در همه امور از جمله ازدواج، حق انتخاب و گزینش محفوظ مىباشد. شاهد آن روایات زیادى است که همگان را به دقت در انتخاب همسر فراخوانده و ضوابطى را در این امر منظور داشتهاند.
امام صادق(ع) مىفرماید: « زن همچون گردنبدى است که شخص آن را بر گردن خود آویزان مىکند، پس بنگر چه چیزى را بر گردن آویختهاى!». (1)
از رسول اکرم(ص) نقل شده: «فردى مناسب براى ازدواج را در نظر بگیرید و انتخاب کنید، زیرا زنانتان فرزندانى شبیه خواهران و برادران خود متولد مىکنند».(2) اگر انسان در انتخاب همسر نقشى نداشته باشد، این روایات معنى ندارد.
ازدواج مانند امور دیگر، در قلمرو علم الهى است، یعنى خداوند مىداند فلان شخص با چه کسى ازدواج خواهد کرد، ولى علم پرودگار اختیار را از او نمىگیرد، زیرا علم الهى به عمل اختیارى انسان تعلق گرفته است.
خداوند بزرگ که صاحب و مالک همه هستی است اراده کرده است که انسان در کارهای اختیاریاش با اراده خودش منشأ اثر باشد؛ یعنی اگر برای تحقق یک حادثه 5 شرط لازم باشد یکی از آن شروط اختیار و اراده انسان است.وبر فرض برای روشن شدن یک چراغ باید تمام وسائل لازم سالم و مهیا باشد از جمله کلید، سیم، لامپ، کنتور برق، اتصال سیم به کارخانه و منبع تولید برق و جریان برق در سیمها. حال یکی از شروط روشن شدن چراغ فشار دادن کلید برق است که در این مثال در کارهای اختیاری ما همه شروط همیشه مهیا است اما زدن کلید همان اختیار ماست و خداوند بزرگ خواسته است تا انسان با اختیار خودش کلید برق حادثهای را نزند چراغ آن واقعه روشن نگردد و این است منزلت و جایگاه اختیار ما و توجه به این نکته حائز اهمیت است که نه اختیار ما مطلق و بیکران و بدون قید است که همه امور به دست ما باشد و نه این که ما در کارهایمان مجبوریم و هیچگونه ارادهای نداریم. هر دو صورت باطل است بلکه در زنجیره پیوسته و متشکل از حلقات در تحقق امور؛ اختیار ما یکی از آن حلقههاست نه مختار مطلقیم چرا که به غیر از ما حلقههای دیگری هم هست (زمان، مکان، تربیت، خانواده و...) و نه مجبور مطلقیم، چرا که تا کلید اختیارمان را فشار ندهیم محال است افعالی که به اراده ما صورت میگیرد تحقق یابد.
شکی نیست که سرنوشت ما تا آنجا که با کار و کوشش و تلاش ما مربوط است، و ما به اختیار خود می توانیم در آن دخالت کنیم، به دست خود ما است و آیات قرآن نیز با صراحت این موضوع را بیان مى کند؛ مانند: “وأن لیس للإنسان إلا ما سعى” یعنی انسان بهره اى جز سعى و کوشش خود ندارد ـ )نجم/39) ـ و “کل نفس بما کسبت رهینة” یعنی هر کس در گرو اعمال خویش است ـ )مدثر/38) ـ و ….؛ و البته همین تاثیر تلاش و کوشش انسان در سرنوشت هم نیز از سنن الهى و به اذن او، و تنها به اذن او است.ولى در بیرون دایره تلاش و کوشش ما و آنجا که از حریم قدرت ما خارج است، دست تقدیر خداوند به تنهایی حاکم است، و آنچه به مقتضاى قانون علیت که منتهى به مشیت و علم و حکمت پروردگار مى شود مقدر شده است تحقق خواهد یافت.منتها افراد با ایمان و خداپرست که به علم و حکمت و لطف و رحمت او اعتماد و باور دارند همه این مقدرات را مطابق نظام احسن و مصلحت بندگان مى دانند، و هر کس بر طبق شایستگی هائى که اکتساب کرده است مقدراتى متناسب آن دارد.بنا بر این نه می توان گفت همه چیز در دست انسان است، و نه می توان گفت همه چیز از دست او خارج است. تقدیر خداوند همه جا حاکم است، ولی این تقدیر در مواردی که به اختیار انسان مربوط است، بر اساس انتخاب انسان تعیین می شود.
موفق باشید.
پىنوشتها:
1 - میزانالحکمة، ج 2، ص 1182.
2 - همان، ص 1183
نوشته شده توسط:
نوشته شده توسط:
نوشته شده توسط: الهه ناز
در تمام نقاط دنیا دوستیها یکسان هستند ؛ درست است که در این دوره و زمانه پیدا کردن یک دوست و همراه خوب بسیار سخت شده ، اما وقتی کسی را پیدا میکنید که میبینید با خوبیها و بدیهای شما کنار میآید دیگر دوست و همراه ندارید که وی را از دست بدهید .
نوشته شده توسط: الهه ناز
یک کارشناس ارشد روانشناسی در خصوص تمایل زنان نسبت به مردان غریبه گفت : خیلی از مردان به خاطر مشاغل زیاد و سخت روانشناسی زنانه را نمی دانند و نیازهای همسر خود را پاسخ نمی دهند و در این زمینه زنان دچار خلاء عاطفی می شوند و لذا اگر زنان اختلالات شخصیتی و روانی داشته و از پایه های اعتقادی ضعیف برخوردار باشند همیشه به دنبال گدایی احساسات و در نتیجه بروز ناهنجاری های اجتماعی و روانی و ارتباط نامشروع با جنس مخالف می گردند.
حسین سلیمان پور مقدم کارشناس ارشد روانشناسی می گوید: ارتباط نامشروع مرد و زن ، اعتیاد مرد ، ازدواج تحمیلی ، ندانستن روانشناسی زن، دوستان مشوق فرد که باعث انحراف اخلاقی زن می گردند همه و همه دست به دست هم داده و آسیب اجتماعی به وجود می آورد.
وی معتقد است: در این مواقع زن دچار شخصیتی دو گانه می شود که ثبات ندارد و در واقع دچار یک بی هویتی روانی می گردد که استرس فراوان را به دنبال دارد چرا که زن در این گونه موارد انرژی روانی بسیاری صرف می کند که بتواند این ارتباط را پنهان کند و مخفی کاری ها همراه با اضطراب و تشویش خاطر در او بسیار فراوان می شود.
سلیمان پور در خصوص رفتارهای این گونه زنان می گوید: به محیط کار خود دیر می رسند در منزل و محیط کار پر خاشگرند و سرانجام زن به سوی سایر انحرافات از جمله اعتیاد ، مشروبات الکلی و روابط نامشروع کشیده خواهد شد.
وی گفت : از لحاظ جنسی ممکن است زن دچار حاملگی ناخواسته، سقط جنین، بیماری های هپاتیت، ایدز و... گردد که عاقبت خانواده دچار طلاق روانی خواهد شد و روابط مادر با فرزندان و با همسر دچار اختلال می گردد حتی ممکن است فرزندان گرایش به جنس مخالف را به راحتی ابراز کنند و انجام دهند.
اعتقاد سلیمان پور بر این است: جلوگیری از ازدواج های اجباری و تحمیلی، انجام مشاوره قبل از ازدواج، آموزش مهارت های زندگی به زنان، آموزش روانشناسی زن به مرد، انجام فعالیت های جنبی (ورزشی ، فرهنگی ، هنری) می تواند به زنان هویت دهد و باعث شود که آنان کمتر به مردی جز همسر خویش فکر کنند.
نوشته شده توسط: الهه ناز
گرفتن دست همسر به زنان آرامش می دهد
سلامت ایران: نتایج تحقیقات دانشمندان دانشگاههای ویسکانسین و ویرجینیا حاکی است، زنان متاهل تحت فشار روحی زیاد با گرفتن دست همسرانشان فورا به آرامش دست می یابند.>
به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، این دانشمندان با انجام ام.آر.آی برروی 61 زوج و ایجاد نگرانی از طریق وارد کردن شوک های خفیف به قوزک پای زنان دریافتند، تماس دست این زنان با همسرانشان پس از دریافت شوک خفیف، موجب تسکین مناطق مغزی که در احساس هراس جسمی وعاطفی نقش دارند، می شود.
نوشته شده توسط: الهه ناز
روابط طولانی مدت اساس ساده ای دارد، شما ممکن است یک روز صبح از خواب بیدار شوید شوید و بخواهید بیشتر از یک دوست باشید
فکر نکنید که فقط به این دلیل که کسی دوست شما است غیر عادی است که احساس رومانتی نسبت به او داشته باشید. بعد همه این ها، یک دلیلی برای داشتن همچین فردی در زندگیتان وجود دارد. ایده های رومانتیک خود را نادیده نگیرید چون آنها شاید تازه شکوفا شده باشند. اول شما نیاز دارید که مطمئن شوید که دوستتان برای صحبت کردن راحت است.
دنبال علائم باشید
وقتی متوجه شدید که ممکن است بیشتر از یک دوست باشید قدم بعدی این است که بدانید این احساس دو طرفه است یا نه. اگر هشیار باشید علائمی را میفرستید که دوستتان نیز همین احساس را نسبت به شما داشته باشد و به راحتی با شما قرار بگذارد.
سوال دیگر که مشخص میکند او به شما علاقه مند است اینست که آیا در گذشته او شما را تشویق نمی کرد که اگر در رابطه با کسی که با او قرار میگذارید مشکل دارید به آن رابطه پایان دهید؟ ممکن است که توصیه هایی را بکند که هر دوستی میکند ولی به تن صدای او در گفتگو توجه کنید.
فرستادن یک پاسخ
شما نباید تصور کنید که دوست شما فقط به این خاطر که در طول هفته با شما تماس گرفته به این معنا است که به شما علاقمند شده است. این نوع علائم میتواند به شما کمک کند که آیا پا پیش بگذارید یا نه اما هرگز قابل اطمینان نیستند. به همین خاطر، شما میخواهید که قبل از درخواست به بیرون رفتن با احتیاط اقدام کنید.
نوشته شده توسط: الهه ناز
ارتباط دختر و پسر و شرایط آن
نوشته شده توسط: الهه ناز
دوستت دارم" معمولاً برای افراد بسیاری دشوار بوده و نیازمند یک زمان مناسب است؛ اما حتماً لازم نیست که عبارت "دوستت دارم" را بر زیبان بیاورید تا طرف مقابل متوجه احساسات درونی شما بشود. هر چند این عبارت می تواند گویای احساسات بدیهی باشد، اما می توان از راههای دیگر نیز عشق را اظهار نمود، که چه بسا میتواند تاثیرگذار تر بوده و رابطه را بیش از پیش شاداب، سرزنده و سالم نگه دارد.
راههای ساده ای وجود دارند که می توانند بدون اینکه حرفی به زبان بیاورید، به همسرتان ثابت کنید که دوستش دارید. و علاوه بر همه این موارد: آیا شما در بوسیدن تبحر دارید یا خیر؟
1- تایید کرده، تشکر کنید و قدردان باشید
یکی از خصلت های طبیعی هر انسانی این است که به دنبال تایید از طرف کسانی است که دوستشان می دارد.
به همین دلیل کاملاً معقول می باشد که تا جایی که می توانید تلاش کنید تا مطمئن شوید که شریک زندگیتان می داند که تا چه اندازه او را دوست می دارید و برایش ارزش و احترام قائل هستید. در میان گذاشتن این امر که چه احساسی نسبت به همسرتان دارید، اصلاً نیازی به صرف وقت آنچنانی ندارد. اگر هم احساس می کنید که او در حال حاضر می داند که شما چه احساسی نسبت به او دارید، بد نیست گاه و بی گاه یادآوری های کوچکی داشته باشید تا او هم بیشتر ترغیب به عشق ورزی نسبت به شما شود.
همه ما دوست داریم تا به خاطر کارهایی که انجام می دهیم، مورد تایید و پذیرش سایرین قرار بگیریم. حال چه این کار تامین مالی خانواده باشد، چه پرورش مناسب فرزندان باشد، نحوه انجام کارهای فردی، نحوه نگاه ما به مسائل مختلف، و یا سایر موفقیت هایی که در زندگی بدست می آوریم.
بنابراین اگر دائماً بخواهید نقد کنید و فقط جنبه های منفی شریک زندگی خود را ببینید، گفتن "دوستت دارم" نمی تواند کاری را از پیش ببرد. در حقیقت با این کار بدتر ارزش خود را زایل کرده و به راحتی او می تواند متوجه شود که حرف هایتان از ته دل نخواهد بود.
متاسفانه بیشتر ما چنین کاری را انجام می دهیم. در قدم اول ابتدا باید آسیب هایی را که به طرف مقابل وارد آورده اید را شناسایی کنید و سعی کنید تا انتقادهایتان آزار و اذیتی را به طرف مقابل وارد نسازد. باید راه نبرد خود را به درستی انتخاب کنید و با شیوه های مسالمت آمیز از او انتقاد کنید. به جای اینکه تمام توجه خود را بر روی اشتباهات و عیوب طرف مقابل متمرکز نمایید، باید سعی کنید در مسائلی که او توانایی بیشتری دارد را تایید، و تصویب کرده و از او قدردانی نمایید. به عنوان مثال زمانیکه همسرتان مثلاً با بیرون بردن زباله ها قصد دارد تا به نوعی، عشق و محبت خود را به شما نشان دهد و یا روغن ماشین شما را تعویض می نماید، یادتان نرود که از عباراتی به این شرح استفاده کنید.: "مرسی از اینکه.....را انجام دای" و یا "از تو سپاسگزاری می کنم که....." و یا "من تو را تحسین می کنم که........" سعی کنید محدوده استفاده از این کلمات و عبارات را افزایش دهید.
نوشته شده توسط: الهه ناز
نامه نادر ابراهیمی به همسرش
این مطلب بخشی از یکی از نامههای نادر ابراهیمی به همسرش است .
همه زوجها این نامه را چندین بار و نه بهتنهایی که با هم و در کنار یکدیگر بخوانند. .
نادر ابراهیمی(14 فروردین 1315 در تهران - 16 خرداد 1387 ، تهران )، داستاننویس معاصر ایرانی است
او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه، و روزنامهنگاری نیز فعالیت کردهاست.
همسفر!
در این راه طولانی که ما بیخبریم
و چون باد میگذرد
بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند
خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا
مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم
یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را
و یک شیوه نگاه کردن را
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقهمان یکی و رویاهامان یکی.
همسفر بودن و همهدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.
و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است
عزیز من!
دو نفر که عاشقاند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است.
عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست .
من از عشق زمینی حرف میزنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد .
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم..
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم..
بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید .
بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم ،اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند.
بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل .
اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست .
سخن از ذره ذره واقعیتها و حقیقتهای عینی و جاری زندگی است.
بیا بحث کنیم.
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم..
بیا کلنجار برویم .
اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم.
بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگیمان را، در بسیاری زمینهها، تا آنجا که حس میکنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی میبخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ کنیم.
من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.
بیآنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم ..
عزیز من! بیا متفاوت باشیم.