نوشته شده توسط: الهه ناز
ملاک ها و خصوصیات و صفاتی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع هستند:
1- آن هایی که رکن و اساس اند و برای زندگی سعادتمندانه حتماً لازمند.
2- آن هایی که شرط کمال هستند و برای بهتر شدن زندگی لازم است.
معیارها:
1- دین داری: متدین بودن یعنی پای بندی کامل به اسلام و عمل کردن به آن. پیامبر (ص) فرمود: " علیک بذات الدّین؛(1) بر تو باد که همسر دین دار بگیری".
نیز فرمود: "کسی که با زنی به خاطر ثروتش ازدواج کند خداوند او را به حال خودش وا می گذارد و کسی که به خاطر زیبایی با او ازدواج کند در او امور ناخوشایند خواهد دید و کسی که به خاطر دین و ایمانش با او ازدواج کند خداوند همة آن امتیازات را برایش فراهم خواهد کرد".(2)
2- اخلاق نیک: پیامبر(ص) فرمود: "با کسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد ازدواج کنید و اگر چنین نکنید فتنه و فساد به وجود خواهد آمد".(3)
همسر بد اخلاق، زندگی را با تلخ کامی همراه می سازد یا دچار طلاق و جدایی می شود.
3- شرافت خانوادگی: پیامبر(ص) فرمود: "تزوّجوا فی الحجر الصالح فإنّ العرق دسّاس؛ از دامن و خانوادة شایسته ازدواج کنید زیرا نطفه و روحیات در فرزندان تأثیر می گذارد".
4- سلامت روح و جسم: بدیهی است که انسان بیمار برای زندگی تلخ کامی به همراه دارد. البته بعضی از بیماری های جسمی و روانی اهمیّت چندانی ندارند ولی خواه نا خواه در زندگی تأثیر دارد.
5- همتایی و سنخیّت: حساس ترین موضوع در انتخاب همسر، تناسب و سنخیت و همتایی زوجین است. زن و مرد هر چه با هم تناسب و هماهنگی بیشتری داشته باشند تنش ها و اختلافات کمتر خواهد بود.
البته هماهنگی، تناسب صددرصد امکان ندارد زیرا هر انسانی دارای روح، اخلاق، تربیت خانوادگی، محیط و خانوادة مخصوص خود است و با دیگری فرق دارد امّا باید کوشش شود فاصله کمتر باشد. همتایی دختر و پسر در دین داری، فرهنگ و فکر، اخلاق، تحصیلات علمی، سنّ و سال و وضعیت مالی نقش اساسی در زندگی بهتر دارد.
در انتخاب همسر دقت و تحقیق لازم است امّا وسواس و کنکاش بیش از اندازه مطلوب نیست.
پینوشتها
1. علی اکبر مظاهری، جوانان و انتخاب همسر، ص 107، به نقل از وسائل، ج 14، ص 30.
2. همان، ص 108، به نقل از همان، ص 31.
نوشته شده توسط: الهه ناز
روانشناسان نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده اند:
1 - اعتقاد به اینکه من فقط میتوانم عاشق یک نفر باشم: شخصی که دارای این عقیده است گمان میکند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمهی دومی داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل میرسد.این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام میرسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشمانداز یک ازدواج خوب را نوید میدهد.
2 - همسر کامل:اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
3 - تکامل خود:کسی که اینگونه فکر میکند و میگوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم». این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
4 - ارتباط کامل: صاحب این عقیده این چنین میاندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».توجه به فاکتورهای پیش بینی کنندهی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.مانند ارتباط خوب و مهارتهای حل مشکل و تشابه و همانندی ارزشها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارتها و قابلیتها را داشته باشد عاقلانه است.با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمیتوان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر میتوان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمیباشد.
5 - تلاش بیشتر:این اعتقاد با این تفکر شکل میگیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم( فرقی هم نمی کند از چه خانواده ای باشد) خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.روان شناسان تأکید میکنند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را میطلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمیدقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر میرسد.
6 - عشق کافی است:فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعهی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند میشمارد.در واقع، اشخاص کمیهستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر تواناییهای اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
7 – همزیستی:این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».مرور سوابق همزیستی و موفقیتهای بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی میکنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا میباشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی میکنند به نسبت کسانی که همزیستی نمیکنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
8 - فرد مکمل و تضاد:در این نگرش شخص اینگونه میاندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد». اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت میتوانند کامل کنندهی ضعفها و قوتهای یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیشبینی کنندهی موفقیت در ازدواج نشان میدهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزشها، نگرشها و خصوصیات شخصی است.
9 - انتخاب باید آسان باشد:این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرشها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر میباشند.
نوشته شده توسط: الهه ناز
به همسرت گفتی دوستش داری؟
یکی از شاخصه های مهم خانواد ی قرآنی وجود محبت در کانون خانواده است. در مرحله اول این محبت را خداوند ایجاد می نماید:
« وَجَعلَ بَینَکُم مَوَدَّهَ وَ رَحمَهً»
ایجاد محبت میان زن و شوهر امری الهی است. مانند محبت مادر نسبت به فرزندش که نعمتی خدادادی است. همان طور که قلب مادر کانون محبت است. قلب پدر نیز مرکز مهر و عطوفت است.
درمرحله بعد میان والدین و فرزندانشان ایجاد محبت می شود و بعد هم در بین فرزندان، وظیفه همه اعضای خانواده حفظ و نگهداری از این هدیه الهی است.
یکی از عوامل مؤثر برای حفظ و افزایش محبت در کانون خانواده، بیان و ابراز محبت است. باید توجه داشت ابراز محبت نه تنها از شخصیت فرد نمی کاهد بلکه باعث افزایش محبوبیت او میشود. سه عامل دیگر نیز در حدیث زیر بیان گردیده است.
حضرت (علی) فرمود:
سه چیز باعث ایجاد محبت می شود: حسن خلق، حسن رفتار و تواضع.
اول چیزی که باعث محبت می شود حسن خلق است. به طور طبیعی همه مردم افراد خوش خلق را دوست دارند. در برخی از خانواده ها دیده می شود که پدر با این که شخصیتی اجتماعی دارد به علت برخوردهای سرد و عاری از محبت در خانواده جایی ندارد.
دوم حسن رفتار و رفاقت است. وقتی والدین با فرزندان رفیق باشند بهتر می توانند آنها را از خطرات اجتماع حفظ کنند و آموزش های لازم را به آن ها بدهند. رفق و مدارا با همگان اثربخش است و از کرامات اخلاقی است.
سوم تواضع است. متواضع بودن باعث محبوب شدن فرد میشود.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: تواضع و فروتنی جز بر عزت و ارجمندی آدمی نمی افزاید. پس فروتن باشید تا خداوند بزرگتان دارد.
روایات بسیباری در زمینه محبت خصوصاً نسبت به همسر وجود دارد و تعالیم اسلامی نسبت به محبت و ابراز آن تأکیدات فراوانی کرده است. توجه به این نکته ضروری است که ما با انسان ها زندگی می کنیم نه با ملائکه یعنی همه انسان ها عیوبی دارند و هیچ کس بدون عیب و نقص نمی باشد. پس باید به داشته ها راضی بود و یکدیگر را دوست داشت و مراقب بود نقطه ضعف طرف موجب نگردد جهات مثبت او نادیده گرفته شود و از محبت نسبت به او دریغ کرد.
عوامل افزایش محبت
الف: متعادل کردن انتظارات
انتظارات نامعقول از طرف مقابل محبت میان افراد را کم خواهد کرد. از آن جا که هر انسان قوت ها و ضعف هایی دارد باید تلاش شود بدی ها، نادیده گرفته شود و نقاط قوت مدنظر قرار گیرد. ماه اول زندگی مشترک را ماه عسل می خوانند. اما سؤال این جاست که چرا فقط ماه اول زندگی باید ماه عسل باشد؟ علت آن است که بعد از مدتی همسران متوجه می شوند که نمی توانند انتظارات یکدیگر را برآورده سازند. راه برطرف شدن این مشکل آن است که انتظارات پایین آورده شود.
ب : اظهار محبت
باید محبت، این نعمت خدادادی، به زبان آورده شود. مرد باید محبت خود را به زبان بیاورد. اگر همسری از ناحیه شوهرش احساس کمبود محبت نماید برای محبت کردن به فرزندانش و حتی انجام امور منزل انگیزه ای نخواهد داشت. با سخنی محبت آمیز می توان کانون خانواده را گرم کرد.
امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند که ایشان فرمود:
اگر مرد به همسرش بگوید تو را دوست دارم، اثر این کلام محبت آمیز هیچ گاه از قلب او بیرون نمی رود.
ج: هدیه دادن
کارهایی که به نوعی بیان محبت به شمار می رود در تقویت محبت آثار بسیاری دارد. از جمله این کارها می توان به هدیه دادن اشاره کرد.
در دستورات اسلامی است که مرد به هنگام ورود به منزل و به ویژه در هنگام بازگشت از سفر هدیه ای به خانه ببرد و خانم هم در منزل خود را برای شوهرش آماده و حتی آرایش کند.
د: حسن خلق
حسن خلق در خانواده باعث می شود که کانون خانواده گرمتر شود و به همین میزان سوء خلق باعث سردی کانون خانواده می گردد و افراد خانواده مجبور می گردند فرد بداخلاق را تحمل کنند و کانون خانواده بهترین مکان برای خوش رفتاری و بروز حسن خلق است وگرنه در خارج از منزل فرد به علت شؤون اجتماعی مجبور است رفتاری اخلاقی داشتهب شاد نکت? مهم آن است که پایه گذاری حسن خلق در منزل باید از طرف پدر خانواده باشد؛ چرا که بار مسؤولیت در آغاز بر دوش اوست و سپس دیگران.
نوشته شده توسط: الهه ناز
درباره نداشتن خواستگار توجه شما را به مطالب زیر جلب مىکنیم:
1. وضعیت اجتماعى ـ فرهنگى و اقتصادى جامعه باعث شده است سن ازدواج دختران و پسران بالا برود بعضى توقعات و انتظارات خانوادهها و دامن زدن به فرهنگ تشریفات و نظیر آن، مشکل بیکارى پسران و عدم توانایى آنها براى تأمین نیازمندیهاى زندگى مستقل عواملى است که باعث این مشکل شده بنابراین در چنین فضایى زمینه ازدواج دختران نیز فراهم نمىشود در نتیجه دخترانى نظیر شما گمان مىکنند اشکال و ایراد در وجود آنهاست. پس یکى از عوامل پدید آمدن این مشکل عاملى است که از اختیار شما و هر کس دیگرى خارج است.
2. گاهى انتظارات بالا و بیش از اندازه خانوادهها یا خود دختران به این مشکل دامن مىزند که در این صورت این موضوع باید مورد بررسى قرار گیرد و در صورت واقعیت داشتن آن، با تدابیر لازم و مناسب به تعدیل آن پرداخت و بدین وسیله یکى از موانع خواستگارى و ازدواج برطرف شود.
3. گاهى نیز ویژگیهاى شخصیتى و اخلاقى خانوادهها ممکن است مانع و سد راهى براى خواستگاران باشد که این امر نیز باید مورد توجه خانوادهها قرار گفته و در صورت لزوم تغییرات لازم را در نحوه برخورد و صفات اخلاقى و آداب اجتماعى خود ایجاد نمایند و زمینه ازدواج دختران خود را فراهم نمایند.
4. گاهى نیز ویژگیهاى ظاهرى و جسمانى یا صفات اخلاقى و شخصیتى خود دختران است که باعث مىشود دیرتر ازدواج کنند و خواستگار کمترى داشته باشند.
پس بعضى عوامل در دست شما یا کس دیگرى نیست که در این صورت نباید نگران آن باشید و ذهن خود را به آن مشغول نمایید به گونهاى که مانع زندگى روزمره و درسى و تحصیلات علمى و دیگر امور شود. زیرا انسان نمىتواند تمام شرائط و امکانات را بر وفق مراد خود فراهم نماید ولى مىتواند خود را با شرائط موجود وفق دهد و هماهنگ سازد در صورت اول همیشه نگران و ناراحت و غمگین و افسرده خواهد بود و در صورت دوم با ابتکار و خلاقیت و بهرهمند شدن از دیگر توانمندیهاى خود، شاد و با نشاط زندگى خواهد کرد و فعّال و سر زنده با همان امکانات و شرائط موجود، زندگى را بر خود سهل و آسان خواهد گرفت. بنابراین هیچ گاه نباید این موضوع مانع عمدهاى بر راه ادامه زندگى و تحصیل و... شود.
علاوه بر این مطمئن باشید اگر به خداوند متعال توکل کنید و تمام امور زندگى خود را به او واگذار کنید، خداوند به بهترین وجه و شکل به آن رسیدگى خواهد کرد زیرا او خیر و صلاح بندگانش را بهتر از من و تو مىداند. خداوند در سوره بقره آیه 216 مىفرماید: «... و عسى ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسى ان تحبوا شیئا و هو شرٌ لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون؛ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید حال آن که خیر شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید حال آنکه شر شما در آن است و خدا مىداند و شما نمىدانید».
علاوه بر این شما به جاى این که ذهنتان را به کمبودها، نقصهاى خود معطوف دارید و از آن رنج ببرید توانایىها و استعدادها و موفقیتهاى گذشته و حال خود را به خاطر خود بسپارید و با تکیه بر آنها یأس و ناامیدى را از خود دور کنید و با نگرشى مثبت به زندگى و آینده اجازه ندهید این گونه مسائل جزئى که در نهایت هم حل مىشود، زندگى را بر شما تلخ کند. اگر خواستگار ندارید، هزاران هزار نعمت و توانمندى خداوند در وجود شما و اطراف شما قرار داده است و از آن بهرهمند هستید چه بهتر است به آنها بیاندیشید و به بهرهبردارى از آن نعمتها فکر کنید و لذت ببرید. رابطه خود را با خداوند متعال و راز و نیاز با او را فراموش نکنید که یاد خدا آرامشبخش است.
ضمنا برای گشوده شدن گره و مشکل تان چه خوب است ارتباط معنوی تان را با خداوند متعال گسترش داده و به کمک یکی راهکارهای مجرب زیر, زمینه رهایی از مشکل فراهم شود.
1.در هر شبانه روز، یک بار زیارت عاشوراو دعاى توسل به نیت این حاجت قرائت شود.
2.در شب جمعه غسل کنید (غسل مستحبى) و بعد از نیمه شب، نماز امام زمان (عج) را بخوانید (کیفیت آن در مفاتیح الجنان در ضمن اعمال شب جمعه آمده است).
3.سه روز چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه را روزه بگیرید و روز جمعه نماز جعفر طیار به جاى آورید (کیفیت آن در مفاتیح الجنان در ضمن اعمال روز جمعه آمده است). این عمل که مورد توجه بزرگان دین بوده، در استجابت دعا بسیار مؤثر است.
4. سوره های ناس و فلق را زیاد بخوانید
5. به هنگام ورود به منزل سه بار سوره توحید بخوانید.
6. بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد باشید.
در پایان شاخه گلی از گلستان نبوی به شما هدیه می کنیم: پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «آنچه از دنیا نصیب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زیان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از خود دور کنى. هرکس به آنچه از دستش رفته امید نداشته باشد، آسوده است و هر کس به آنچه خداوند روزى اش کرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد.» (شیخ صدوق، الامالى، ص 225 و 393.) همیشه موفق باشید.
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
همانگونه که انسان،نیازهای فیزیولوژیکی مثل آب و غذا و اکسیژن دارد،نیازهای روانی متفاوتی هم دارد.از اساسی ترین نیازهای روانی افراد،برخورداری از محبت و توجه است. افراد بشر در هر دوره از زندگی نیاز دارند که مورد محبت دیگران قرار گیرند.کمبود و فقدان محبت، تأثیرات سوئی در روح و روان افراد داشته و روابط آنها را با دیگران تحت تأثیر قرار می دهد. فردی که مورد بی مهری قرار می گیرد، خود کم بین می شود، در او عقده ی حقارت ایجاد می شود، عزت نفسش خدشه دار می شود و حسود و کینه توز بار می آید.
ادامه را اینجا بخوانید
نوشته شده توسط: الهه ناز
- زوج خوشبخت
هنگامی که حضرت علی (ع) برای خواستگاری حضرت زهرا (س) خدمت پیامبر (ص) آمد، پیامبر (ص) خوشحال شد و فرمود: همین جا باش تا من نزد تو برگردم. ایشان وارد منزل شدند، دخترش برخاست، عبا از دوش پدر گرفت و نعلین را از پای او بیرون آورده و آب آورد و با دست خود سر و صورت و پاهای مبارک پدر را شستشو داد، سپس در برابرش نشست، پیامبر(ص) فرمودند: علی ابن ابیطالب (ع) را از نظر خویشاوندی اش با ما و فضائل به خوبی می شناسی؟ من از پروردگارم خواسته ام بهترین و محبوب ترین خلق را نزد خودش به همسری تو برگزیند، او الان نزد من برای خواستگاری آمده بود، نظر تو چیست؟
فاطمه (س) سکوت کرد و صورت برنگرداند و هیچ اثر نارضایتی نشان نداد. پیامبر (ص) برخاست و این جمله را با خوشحالی فرمودند: ا… اکبر سکوت ها اقرارها خدا بزرگ تر از آن است که توصیف شود، سکوت دخترم به منزله اقرار ورضایت اوست!
نوشته شده توسط: الهه ناز
تعداد زیادی از زوج ها در تلاش هستند تا به هر طریقی که می شود شادی، خوشی و رضایت مندی را در زندگی مشترکشان بیدار نگه دارند. عوامل بسیار زیادی وجود دارند که می توانند به راحتی زندگی جنسی انسان ها را تحت الشعاع قرار دهند؛ مثل: برنامه های سخت کاری، نگهداری و مراقبت از فرزندان، افزایش سن و .... بدون وجود صمیمیت فیزیکی، چه چیز می تواند شما دو نفر را همچنان نزدیک به هم نگه دارد؟ شاید با خود بگویید چیزهایی شبیه به: مرور خاطرات گذشته، دوستان، اقوام و خیلی چیزهای دیگر. ولی به راستی عشق تا چه اندازه می تواند در زندگی مشترک مهم باشد؟ ما از 6 نفر از اعضای انجمن دوستی خود سوال کردیم تا در این مورد نظر خود را ارائه کنند.
"اهتمام+ بوسه= زندگی شیرین" سخت قابل باور است که برخی میگویند بالا رفتن سن، باعث از بین رفتن حس رضایتمندی در رابطه جنسی می شود. به همین دلیل روند طبیعی زندگی از جمله داد و فریاد کردن فرزندان، و یا برنامه های شلوغ کاری نباید به هیچ وجه مانع سلامت روانی زوجین و امتناع ورزیدن هر یک نسبت به برقراری رابطه جنسی با دیگری شود. مسائل جنسی از اهمیت چشمگیری برخوردار هستند. مخصوصا زمانی که شما تعهد دارید تا در هیچ کجای دیگر سراغ آنها نروید. برای داشتن یک زندگی سالم، هر دو طرف باید بر روی ارتباط خود کار کنند. اما در اینجا یک راز کاملا سری هم وجود دارد: و آن چیزی نیست جز "بوسیدن". به نظر می رسد زن و شوهر ها پس از ازدواج به اندازه دوران نامزدی یکیدیگر را نمی بوسند. بدون هیچ شکی باید این کار را انجام دهند. چه چیز بهتر از بوسه ای از لبها می تواند یک زندگی را از خطر نابودی نجات دهد؟
"هر کاری می توانید انجام دهید" در حقیقت هر زندگی مشترکی بدون توجه به این مطلب که در آغاز تا چه حد داغ و پرحرارت بوده، پس از مدتی هیجان اولیه خود را از دست می دهد. در این حالت برقراری رابطه جنسی به کمترین میزان خود می رسد. البته اگر در طول این دوره دو طرف از طرق دیگر بتوانند نزدیکی موجود را حفظ کنند، مشکل حادی به وجود نخواهد آمد. اما شادی و رضایتمندی از سکس، زمانی به طور کلی از زندگی مشترک محو میشود که زوجین یکدیگر را در انتهای لیست اولویت هایشان قرار دهند و با هم مانند هم اتاقی رفتار کنند و نه بیشتر. اغلب در این زمان اگر رابطه جنسی هم برقرار شود، بیشتر به خاطر مرتفع کردن نیازهای جنسی است و طرفین هیچ اهمیتی به مهر و محبتی که می تواند از این طریق ایجاد شود، نمی دهند. دیگر برایشان لبخند زدن با هم معنایی ندارد، برای عاطفه و مهربانی ارزش قائل نیستند و فراموش می کنند که به چه دلیل با هم ازدواج کرده و تعهد و سرسپردگی به یکدیگر داده اند.
آقایون چه ازدواج کرده باشند چه نباشند، نیاز به برقراری رابطه جنسی دارند. خانم ها بسیار احساساتی بوده و علایق خاصی دارند: آنها شهوت طلب هستند و دوست دارند دیگران نشان دهند که خواهانشان هستند. ولی نظر آنها در مورد سکس با شوهرانشان؟ عقیده آنها چیزی جز این نیست: می خواهند بخواهند نمی خواهند نخواهند! تنها چیزی که در مورد متاهلین وجود دارد این است که نیازهایی داریم و هر طور شده کاری می کنیم تا بتوانیم آنها را براورده سازیم. شما به هیچ وجه نباید از نیازهای ذاتی خود خجالت بکشید؛ شما ازدواج کرده اید تا احساسات و نیازهای وجودیتان را با فرد دیگری در میان بگذارید و اگر بخواهید بار تمام این موارد را به تنهایی به دوش بکشید، چیزی نخواهد گذشت که حلقه مشترک شما از هم پاشیده شود. در زندگی مشترک اگر یک کمی بیشتر تلاش کنید تا نیازهای طرف مقابل را براورده سازید جای دوری نخواهد رفت.
"سکس قبل از عشق متبلور می شود" یک زندگی زمانی موفق است که بین نیازهای عقلی، روحی و جسمی تعادل کامل برقرار باشد. خوب این سوال مطرح می شود که: کدامیک از این سه مورد نقش حساس تری در "بهتر" و یا "بدتر" کردن زندگی دارد؟ س؟ک؟س و شهوت جزئی از هر رابطه ای است و می توان آنرا به راحتی بدست آورد، اما دو مورد دیگر نیاز به صمیمیت و ارتباط بیشتری دارند. زمانی که برقراری رابطه جنسی در خطر باشد، دیگر هیچ فرصتی برای موارد دیگر باقی نمی ماند، چه برسد به اینکه بخواهید به رشد و شکوفایی عقلی و روحی نیز برسید. هنگامیکه سن انسان ها افزایش پیدا می کند، تغییر و تحولاتی در فیزیک بدنشان رخ می دهد. اما ایا این تغییرات باید در زندگی جنسی و احساسی نیز تاثیر بگذارد؟! به همین دلیل در اولین سال های ازدواج زوجین باید سعی کنند که بهترین دوست های هم باشند، نسبت به هم علاقه پیدا کنند، و یکدیگر را تحریک نمایند؛ دلیل تمام این کارها تنها این است که س؟ک؟س خیلی جلو تر از عشق و محبت در رابطه به وجود می آید و اگر بتوانید با موفقیت کامل از پس آن برایید، متوجه خواهید شد که زندگی مشترک معنای عمیقی دارد و فقط پیر شدن در کنار یک شریک زندگی نیست.
"همه چیز به نزدیکی و صمیمیت باز می گردد" س:ک:س در زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد. می توانید از تمام متاهلین بپرسید که کدامیک حاضر است به زندگی مشترکی که در آن خلا جنسی وجود دارد، ادامه دهد. برخی از افراد از اینکه نمی توانند به حد دلخواه با شریک زندگی خود ارتباط جنسی برقرار کنند، راضی نیستند و طرف مقابل تصور می کند: "که مسئله مهمی نیست، فقط س:ک:س است" اما برای فردی که خواستار این رابطه است، اهمیت دارد. س ک س تنها رسیدن به رضایت جسمی نیست، بلکه احساس خواسته شدن، ارتباط نزدیک، و دوست داشتن در آن وجود دارد. زمانی که چنین سوء تفاهم هایی به وجود می آید، صمیمیت و نزدیکی از تمام سطوح زندگی رخت بر می بندد. زوجین گذراندن وقت در کنار یکدیگر، در آغوش گرفتن، صحبت کردن با هم، و خندیدن به جوک های یکدیگر را فراموش کرده و در برخی موارد آنرا به طور کلی متوقف می کنند. تنفر، دشمنی و فاصله زیاد جای دوستی و عشق را میگیرد. این امر زندگی مشترک شما را در خطر خیانت و یا طلاق قرار می دهد؛ اما نقطه امیدواری اینجاست که صرفنظر از عوامل کاهش ارتباط جنسی، چه به دلیل مسائل بیولوژیکی باشد چه به خاطر مسائل شخصی، یک مورد کمکی وجود دارد و آن هم خواست و اراده شماست. اگر واقعا بخواهید که یک زندگی سرشار از مهر و محبت را دنبال کنید، به راحتی می توانید این کار را انجام دهید.
"س:ک:س ، عشق را زنده می کند" س:ک:س مانند یک چسب می تواند رابطه دو نفر را همچنان متصل به هم نگه دارد. اگر یکی از طرفین و یا هر دوی آنها به نارضایتی جنسی برسند، به راحتی از ارتباط با هم خسته می شوند و بدون اینکه خودشان متوجه شوند از هم فاصله میگیرند. ممکن است به دلایل دیگر با هم بحث و جدل راه بیندازند، غافل از اینکه دلیل اصلی تمام این بگو مگوها و کشش ها نداشتن رابطه سالم جنسی است. هر چقدر نفاق و ناهماهنگی در رابطه زناشویی افزایش پیدا کند دو طرف میل کمتری نسبت به برقراری رابطه جنسی با یکدیگر پیدا می کنند. این جر و بحث ها یک دور تسلسل را به وجود می آورند که نه تنها زندگی جنسی، بلکه خود ارتباط را نیز تحت الشعاع قرار میدهند. یکی دیگر از عواقب زندگی فاقد ارتباط جنسی این است که پس از مدتی هر گونه ارتباط فیزیکی متوقف می شود. در آغوش گرفتن و بوسیدن، هیچ گاه نمی تواند جای س:ک:س را بگیرد اما، چنین معاشقههایی به نوبه خود در افزایش صمیمیت مهم هستند و به برقراری رابطه سالم زناشویی کمک می کنند. اگر زن و شوهر نسبت به هم رفتاری شبیه به دو هم اتاقی را پیدا کنند، پس از مدتی برای هر دو نفر دلیل با هم بودنشان سوال برانگیز می شود. به خاطر تمام این دلایل، برای زوجین در هر سنی که باشند، مهم است که در این زمینه فعال باشند و شعله های اتش عشقشان را فروزان نگه دارند. اگر اتش ارتباط جنسی به طور کامل خاموش شود، هر چند آهسته اما یقینا ارتباطشان نیز از بین خواهد رفت .
نوشته شده توسط: الهه ناز
جامعه > دیدگاه ها - دکتر سیما فردوسی
درست است که میل به دوست داشتن نیاز روانی است. این میل الزاما به منظور عاشق شدن نیست بلکه همان محبت کردن و مورد لطف و محبت قرار گرفتن است. مقوله عشق و تاثیرات آن بر فرد و اجتماع را می توان به اشکال مختلف بررسی کرد.این تاثیر گذاری به نوع بر خورد و شناخت از منشاء بروز آن باز می گردد. بی شک عشق جنبه روان شناسی دارد.زیرا عشق یک هیجان است. و از جمله موارد مقوله هایی است که در بحث انگیزش و هیجان در علم روانشناسی به آن پرداخته می شود.
این هیجان که ما آن را به عنوان عشق می شناسیم می تواند به گونه های مختلفی بروز کند.عشق تنها نباید به فردی از جنس مخالف باشد. بلکه می تواند نسبت به امور مختلف بازگردد یعنی هر آنچه توجه زیادی را جلب کند. اما این عشق تا چه میزان می تواند بر روابط اجتماعی تاثیر بگذارد. عشق به امور مختلف مانند گروه و کار، هنر ،ورزش و یا یک فعالیتی و ... بی شک در روابط اجتماعی تاثیر بسزایی دارد.
مسلماً زمانی که افراد یک جامعه نسبت به یک موضوع اجتماعی پسند عشق می ورزند باعث بالارفتن فعالیت و انگیزه آنها نسبت به آن موضوع خاص می شود و اگر شکل درستی داشته باشد تاثیر خوبی در روابطشان می گذارد و یا حتی تایید اجتماع و جامعه اش را نیز نسبت به خودش جلب می کند. اما الزاماً نمی توان گفت که عشق فردی به فرد دیگر در روابط اجتماعی او تاثیر مثبت و یا منفی خواهد گذاشت. این تاثیر به فرد بستگی دارد که او نسبت به چه کسی عشق می ورزد و در چه مرحله ای قرار دارد. مهم است که فرد بداند که عشقش یک سویه است و یا اینکه ایا معنا و هدفی در پس آن وجود دارد.
در برخی موارد عشق های بی هدف و یک سویه منجر به سرکوب می شود و پس از سرکوب و به نتیجه نرسیدن ممکن است شرایط بدی را در زندگی فرد ایجاد کند.در چنین شرایطی فرد دچار مشکلات روانی و افسردگی و کوشه گیری ،خشم و پرخاشگری دچار شود و دیگر نتواند روبط اجتماعی خوبی را در جامعه ایجاد کند. شکست عشقی یکی از عوامل افسردگی و عوامل محیطی بحساب می آید.
محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن آدمها نوعی تایید شدن است که این حس، شرایطی و تاثیرات مثبتی را ایجاد می کند.این حالت باعث بالا رفتن اعتماد به نفس شخص خواهد شد.این حالت را محبت کردن در فرد ایجاد می کند هر محبتی نیز نمی تواند صرفاً عشق تعریف کرد.تفاوت این دو در شدت آن است زیرا در عشق نوع افراط در دوست داشتن وجود دارد.عشق در آدمهای مختلفی که دچار کمبود عاطفه نبوده اند هم بوجود می اید و منشاء آن کمبود عاطفه نیست.
درست است که میل به دوست داشتن نیاز روانی است. این میل الزاما به منظور عاشق شدن نیست بلکه همان محبت کردن و مورد لطف و محبت قرار گرفتن است.این نیازی است که در فطرت و سرشت انسان قرار دارد.انسان دو نوع نیاز دارد یک نوع نیاز های فیزیولژیکی و دیگری نیاز روانی.عشق نه شهامت است نه خودخواهی بلکه فقط یک هیجان است. که یکسر پاسخ های فیزیولوژی و روانی را ایجاد می کند.منبع عشق های زمینی معمولاً بیرونی است اما برعشق ها غیر زمینی و عرفی درونی است.
نوشته شده توسط: الهه ناز
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید
با تو گفتم : "حذر از عشق؟ ندانم! سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم! روز اول که دل من به تمنای تو پر زد چون کبوتر لب بام تو نشستم،
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"
باز گفتم که: " تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!
اشکی ازشاخه فرو ریخت مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم! بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
منبع: یاهو گروه